کتاب سلطان عجیب کامل کیلانی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سلطان عجیب

کتاب سلطان عجیب

نویسنده:کامل کیلانی
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب سلطان عجیب

کتاب الکترونیکی «سلطان عجیب» نوشتهٔ کامل کیلانی و با ترجمهٔ زهرا علی‌مددی توسط نشر مداد جادو منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستان‌های نوجوانان قرار می‌گیرد و با زبانی روایی، ماجرای پادشاهی به نام «عجیب» را روایت می‌کند که درگیر اتفاقات غیرمنتظره و شگفت‌انگیزی می‌شود. داستان با عناصر خیال‌انگیز و آموزنده، مخاطب نوجوان را به دنیایی پر از ماجرا و درس‌های اخلاقی می‌برد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سلطان عجیب

«سلطان عجیب» از جمله داستان‌های نوجوانانهٔ عربی است که توسط کامل کیلانی، یکی از پیشگامان ادبیات کودک و نوجوان، نوشته شده است. این کتاب در قالب داستان بلند و با ساختاری روایی، ماجرای پادشاهی را دنبال می‌کند که به واسطهٔ کنجکاوی و بی‌توجهی به مسئولیت‌هایش، وارد سلسله‌ای از ماجراهای عجیب و پرخطر می‌شود. روایت کتاب با بهره‌گیری از عناصر افسانه‌ای و اسطوره‌ای، فضایی خیال‌انگیز و پررمزوراز خلق کرده است. داستان در دوره‌ای نامشخص و در سرزمینی خیالی رخ می‌دهد و با بهره‌گیری از نمادها و شخصیت‌های جادویی، تلاش دارد مفاهیمی چون مسئولیت‌پذیری، کنجکاوی و پیامدهای آن را به مخاطب نوجوان منتقل کند. ساختار کتاب خطی است و هر بخش با ماجرایی تازه، خواننده را به دنبال خود می‌کشد. این اثر نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه در لایه‌های زیرین خود، آموزه‌هایی اخلاقی و تربیتی را نیز جای داده است.

خلاصه کتاب سلطان عجیب

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با معرفی پادشاهی جوان به نام «سلطان عجیب» آغاز می‌شود که از کودکی شیفتهٔ دریا و سفرهای دریایی است. پس از نشستن بر تخت پادشاهی، علاقهٔ او به ماجراجویی باعث می‌شود که از وظایفش نسبت به مردم غافل شود. در یکی از سفرهای دریایی، کشتی او گرفتار طوفانی سهمگین می‌شود و پس از روزها سرگردانی، به کوه آهن‌ربا نزدیک می‌شوند؛ جایی که کشتی‌ها محکوم به نابودی‌اند. پس از غرق شدن کشتی، سلطان با خوش‌شانسی به کوه می‌رسد و با راهنمایی پیرمردی در خواب، طلسمی را باطل می‌کند و با قایقی جادویی به راه می‌افتد. اما با فراموش‌کردن هشدار پیرمرد و بردن نام خدا، قایق غرق می‌شود و سلطان به جزیره‌ای ناشناخته می‌رسد. در جزیره، او با پسری جوان آشنا می‌شود که سرنوشتش به طلسم سلطان گره خورده است. اتفاقی ناخواسته باعث مرگ پسر می‌شود و سلطان، سرگردان و اندوهگین، به جست‌وجوی راه نجات ادامه می‌دهد. او به قصری از مس می‌رسد که ده مرد یک‌چشم در آن زندگی می‌کنند. با اصرار بر دانستن راز آن‌ها، سلطان وارد ماجرایی تازه می‌شود و در نهایت، به دلیل کنجکاوی بیش از حد، چشم راستش را از دست می‌دهد. پس از بازگشت به کشورش، سلطان عجیب با درسی که از ماجراهایش گرفته، به‌عنوان پادشاهی عادل به زندگی ادامه می‌دهد و داستانش را به‌عنوان عبرتی برای دیگران بازگو می‌کند.

چرا باید کتاب سلطان عجیب را بخوانیم؟

این کتاب با روایت ماجراهای پرکشش و خیال‌انگیز، مخاطب نوجوان را به دنیایی متفاوت می‌برد که در آن هر تصمیم و کنجکاوی، پیامدهای خاص خود را دارد. «سلطان عجیب» با بهره‌گیری از عناصر اسطوره‌ای و جادویی، نه‌تنها سرگرم‌کننده است، بلکه مفاهیمی مانند مسئولیت‌پذیری، اهمیت توجه به هشدارها و عواقب کنجکاوی بی‌جا را به‌شیوه‌ای داستانی و ملموس بیان می‌کند. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با ادبیات داستانی عربی و تجربهٔ سفری پرماجرا در دل افسانه‌ها.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به داستان‌های ماجراجویانه، افسانه‌ای و آموزنده علاقه دارند. همچنین برای والدین و مربیانی که به‌دنبال داستان‌هایی با پیام‌های اخلاقی و تربیتی برای نوجوانان هستند، گزینهٔ مناسبی به‌شمار می‌آید.

بخشی از کتاب سلطان عجیب

«پادشاهی به نام «سلطان عجیب» بود که از کودکی عاشق دریا بود. وقتی بر تخت پادشاهی نشست، به سفرهای دریایی زیادی رفت و مراقبت از مردم و برقراری عدالت میان آن‌ها را فراموش کرد. هر وقت هم از سفر برمی‌گشت، آرزوی سفر دیگری داشت. یک روز کشتی بزرگی را برای سفر آماده کرد و بسیاری از اطرافیانش را به همراه خود برد. کشتی آن‌ها چهل روز در دریای آزاد حرکت کرد. اوایل باد خوب و دریا آرام بود اما بعد، طوفان شدیدی برخاست. جهان تاریک شد. دریا متلاطم گشت و امواج با کشتی بازی می‌کردند. کشتی هر لحظه نزدیک به غرق شدن بود. ده روز گذشت و همه از آشفتگی دریا نگران بودند. بالاخره طوفان آرام شد و ناخدای کشتی بلند شد تا بفهمد کجا هستند. او به محض اینکه متوجه شد که کجا قرار دارند، فریاد زد، گریه کرد و از شدت اضطراب به صورتش سیلی زد. سلطان عجیب از او پرسید: «چه اتفاقی افتاده؟» ناخدا در حالی که گریه می‌کرد به او گفت: «ما هلاک شدیم. ما نابود شدیم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

حجم

۸۸۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان