
کتاب پادشاه قلعه فرنی
معرفی کتاب پادشاه قلعه فرنی
کتاب الکترونیکی «پادشاه قلعهٔ فرنی» نوشتهٔ اما لیبورن و با ترجمهٔ وحیده نوروززاده چگینی، توسط نشر مداد جادو منتشر شده است. این اثر داستانی کودک و نوجوان، ماجراهای طنزآمیز و خیالانگیز ساکنان قلعهٔ فرنی را روایت میکند؛ قلعهای پر از شخصیتهای عجیب و دوستداشتنی، از پادشاه و ملکه گرفته تا جادوگر، خدمتکارها، یک اژدهای خوابآلود و حتی اشباح! داستانهایی که در این کتاب آمدهاند، با محوریت اتفاقات روزمره و غیرمنتظره در قلعه، به مسائل نظم، همکاری و حل مسئله میپردازند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پادشاه قلعه فرنی
«پادشاه قلعهٔ فرنی» اثری داستانی و طنزآمیز برای گروه سنی کودک و نوجوان است که در قالب مجموعهای از ماجراهای کوتاه و پیوسته، زندگی روزمره و چالشهای ساکنان یک قلعهٔ قدیمی را به تصویر میکشد. اما لیبورن، نویسنده و تصویرگر کتاب، با زبانی سرشار از شوخطبعی و تخیل، شخصیتهایی خلق کرده که هرکدام ویژگیهای منحصربهفردی دارند؛ از پادشاهی که بیش از هر چیز به گنجینهاش علاقه دارد تا جادوگری که همیشه درگیر طلسمهای عجیب است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل، ماجرایی مستقل اما مرتبط با دیگر بخشها را روایت میکند و در عین حال، فضای فانتزی و جادویی قلعه را حفظ میکند. ترجمهٔ وحیده نوروززاده چگینی نیز به انتقال فضای طنز و خیالانگیز اثر کمک کرده است. این کتاب با تصویرگریهای جذاب و روایت ماجراهایی پر از اتفاقات غیرمنتظره، مخاطب را به دنیایی متفاوت و سرگرمکننده میبرد.
خلاصه کتاب پادشاه قلعه فرنی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «پادشاه قلعهٔ فرنی» در قلعهای بزرگ و قدیمی با سیصد اتاق غبارگرفته میگذرد که تنها هفت نفر در آن زندگی میکنند: پادشاه، ملکه، شاهزاده فیفی، جک خدمتکار، بلا خدمتکار، جادوگر واچیت و یک شبح. جک، خدمتکار همهکارهٔ قلعه، هر روز با وظایف مختلفی روبهروست؛ از تیمار اسبها تا کمک به جادوگر و نگهبانی از اتاق گنج. اما زندگی در قلعه همیشه طبق برنامه پیش نمیرود. یک روز صدای وحشتناکی از سیاهچال بلند میشود و همه را به وحشت میاندازد. جک با کمک یک اژدهای کوچک، به سیاهچال میرود و موجودی عجیب و کرکی پیدا میکند که در نهایت به نگهبان جدید اتاق گنج تبدیل میشود و پادشاه را از شمارش بیپایان سکههایش نجات میدهد. در ماجرایی دیگر، سرمای زمستان قلعه را فرا میگیرد و تنها راه گرمکردن قلعه، بیدارکردن اژدهای خوابآلود زیر پلههاست؛ اما اژدها تنها با خوردن پای گوشت و کلیه بیدار میشود و همین موضوع دردسرهای تازهای برای ساکنان قلعه بهوجود میآورد. شاهزاده فیفی با بینظمیهایش بلا را به ستوه میآورد تا جایی که جادوگر نقشهای برای آموزش نظم به او میکشد. در ماجرای خندق شگفتانگیز، پادشاه برای رقابت با شاهزادهای دیگر تصمیم میگیرد دور قلعه خندقی بکند، اما اشتباهات در لولهکشی و طلسم جادوگر باعث میشود خندق و حتی قلعه پر از فرنی شود و همه مجبور شوند برای نجات خود، فرنی بخورند! در نهایت، ورود یک شبح بزرگ و مرموز به قلعه، همه را به وحشت میاندازد تا جایی که جادوگر و شبح لاغر قلعه، راز او را کشف میکنند و مشخص میشود این شبح، جد وحشتناک پادشاه نیست، بلکه یک گاو بزرگ است که به اشتباه شبح تصور شده است. هر بخش از کتاب با طنز و تخیل، ماجراهای تازهای را پیش روی ساکنان قلعه قرار میدهد و در نهایت، همگی با همکاری و خلاقیت، مشکلات را پشت سر میگذارند.
چرا باید کتاب پادشاه قلعه فرنی را بخوانیم؟
این کتاب با روایت ماجراهایی پر از شوخی، تخیل و اتفاقات غیرمنتظره، دنیایی فانتزی و سرگرمکننده را پیش روی مخاطب قرار میدهد. شخصیتهای متفاوت و موقعیتهای طنزآمیز، باعث میشوند هر فصل کتاب جذابیت خاص خود را داشته باشد. «پادشاه قلعهٔ فرنی» بهگونهای نوشته شده که هم برای خواندن گروه سنی کودک و نوجوان مناسب است و هم میتواند برای والدین و مربیان، فرصتی برای گفتوگو دربارهٔ نظم، همکاری و حل مسئله فراهم کند. تصویرگریهای کتاب نیز به جذابیت آن افزودهاند و فضای قلعه را زنده و ملموس میکنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کودکان و نوجوانانی که به داستانهای فانتزی، طنز و ماجراجویی علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای والدین و مربیانی که بهدنبال کتابی برای آموزش غیرمستقیم نظم، همکاری و خلاقیت به کودکان هستند، گزینهٔ خوبی بهشمار میآید.
بخشی از کتاب پادشاه قلعه فرنی
«در این قلعه، پادشاه، ملکه و شاهزاده فیفی زندگی میکردند که یک خانم خدمتکار، یک جادوگر و یک آشپز داشتند. یک شبح هم وجود داشت که در واقع به حساب نمیآمد. و جک هم بود. جک یک خدمتکار بود. او کارهای مختلفی برای انجام دادن داشت. وقتی شاهزاده فیفی مشغول سوارکاری بود جک نگهبان اصطبل بود. او این کار را دوست داشت. زیرا او باید اسب را تیمار میکرد. وقتی ملکه لولههای حمام را تعمیر میکرد، جک همکار لولهکش بود و او این کار را هم دوست داشت. زیرا باید آچارها را نگه میداشت. وقتی جادوگر واچیت در حال آماده کردن یک طلسم بود، جک به جادوگر کمک میکرد. او این کار را بیشتر از همه دوست داشت زیرا باید دیگ را هم میزد. اما اغلب اوقات جک نگهبان بود. او باید هر زمان که پادشاه در اتاق گنج خود بود، نگهبان میشد تا پادشاه پولهایش را بشمارد. جک از نگهبان بودن متنفر بود. زیرا نگهبان باید مثل دستهی جارو صاف و سفت بایستد. اتاق گنج سرد و تاریک بود و پادشاه مدت زیادی را در آنجا میگذراند. او ساعتها در آنجا میماند.»
حجم
۶۸۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه
حجم
۶۸۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۰ صفحه