
کتاب عاشقانه ای به رنگ ارغوان
معرفی کتاب عاشقانه ای به رنگ ارغوان
کتاب الکترونیکی «عاشقانهای به رنگ ارغوان» نوشتهٔ ساجده همتی اثری در ژانر داستانهای فارسی معاصر است که نشر تاثیر آن را منتشر کرده است. این کتاب روایتی از روابط خانوادگی، عشق، خاطرات و دغدغههای نسل امروز را در بستری صمیمانه و ملموس به تصویر میکشد و با محوریت شخصیتهایی چون ارغوان و سامان، به فرازونشیبهای عاطفی و اجتماعی جوانان میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عاشقانه ای به رنگ ارغوان
«عاشقانهای به رنگ ارغوان» اثری داستانی است که در قالب روایتی اولشخص، زندگی و احساسات شخصیت اصلی را دنبال میکند. این کتاب با تمرکز بر روابط خانوادگی، عشق و خاطرات، تصویری از زندگی معاصر ایرانی ارائه میدهد. نویسنده، ساجده همتی، با انتخاب فضایی آشنا و شخصیتهایی باورپذیر، دغدغههای نسل جوان را در بستر خانواده و جامعه به تصویر کشیده است. روایت کتاب از زبان دختری به نام ارغوان شکل میگیرد که در کنار مادربزرگش، مامان فاطی، به مرور خاطرات و تجربههای زندگی میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر گفتوگوها، مونولوگها و بازگویی خاطرات است و فضای داستانی آن، میان گذشته و حال در نوسان است. این اثر با بهرهگیری از عناصر عاشقانه و خانوادگی، تلاش کرده است تا پیوند میان نسلها و تأثیر گذشته بر زندگی امروز را نشان دهد. «عاشقانهای به رنگ ارغوان» با نگاهی به سنتها، باورها و تغییرات اجتماعی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ عشق، انتخاب و سرنوشت دعوت میکند.
خلاصه داستان عاشقانه ای به رنگ ارغوان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با روایت ارغوان آغاز میشود؛ دختری جوان که روزی پرمشغله را پشت سر گذاشته و مشتاق دیدار مادربزرگش، مامان فاطی، است. فضای خانهٔ مادربزرگ، با حیاطی پر از گل و حوض فیروزهای، بستری برای گفتوگوهای صمیمانه و مرور خاطرات میشود. ارغوان در کنار مامان فاطی، از دغدغههایش دربارهٔ سامان، پسرخاله و معشوقش، میگوید و در عین حال به داستانهای گذشتهٔ خانواده گوش میسپارد. مامان فاطی از روزگار کودکی، حسادتهای خواهر و برادران، ازدواجهای سنتی و تلخکامیهای زندگیاش سخن میگوید؛ از عشق نافرجامش تا ازدواج اجباری با مردی که هیچ حسی به او نداشته است. این روایتها، ارغوان را به تأمل دربارهٔ عشق، انتخاب و نقش سرنوشت در زندگی وامیدارد. در همین حین، رابطهٔ ارغوان و سامان نیز با فرازونشیبهایی همراه است؛ نگرانیها، دلهرهها و ترس از آینده، بخشی از تجربهٔ عاشقانهٔ آنهاست. سامان با غافلگیری و ابراز عشق، سعی میکند اطمینان و آرامش را به ارغوان بازگرداند. داستان با تلاقی خاطرات گذشته و دغدغههای امروز، تصویری از پیوند نسلها و تأثیر تصمیمهای گذشته بر زندگی حال را ترسیم میکند، بیآنکه پایان ماجرا را افشا کند.
چرا باید کتاب عاشقانه ای به رنگ ارغوان را بخوانیم؟
این کتاب با روایت صمیمی و ملموس خود، به دغدغههای عاطفی و خانوادگی نسل امروز میپردازد و تصویری از روابط میان نسلها، تأثیر خاطرات و نقش انتخاب در سرنوشت را ارائه میدهد. «عاشقانهای به رنگ ارغوان» با بازنمایی فرازونشیبهای عشق و زندگی، مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزشهای خانوادگی، قدرت عشق و اهمیت گفتگو در حل مسائل دعوت میکند. همچنین، روایت داستان از زاویهٔ دید یک زن جوان، فرصتی برای همذاتپنداری و درک بهتر احساسات و چالشهای زنان در جامعهٔ معاصر فراهم میآورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای عاشقانه و خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ روابط میاننسلی و تأثیر گذشته بر حال را دارند و همچنین جوانانی که با مسائل عاطفی و انتخابهای مهم زندگی دستوپنجه نرم میکنند، مناسب است. مطالعهٔ آن به مخاطبانی که به دنبال روایتی دربارهٔ عشق، خانواده و هویت فردی هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عاشقانه ای به رنگ ارغوان
«بااین حال که ساعاتی تا پایان روز نمانده بود و در حال پشت سر گذاشتن یک روز پرمشغله کننده بودم اما شتاق بودم. شتاق دیدارش. کلی دلتنگش شده بودم و هميشه این صدای گرم و محبتآمیزش بود که وجود مرا پر از آرامش میکرد و مرا از این همه ترافیک ذهنی به دور میکرد. صحبت کردن با او مانند چشیدن طعم یک چایی گرم و تازهدم خستگی را از تنم بیرون میکرد. با مامان تماس گرفتم و بهش اطلاع دادم که امشب را نمیتوانم به خانه بیایم و بعد از قطع کردن تلفن مسیرم را تغییر دادم و خیلی زود به آنجا رسیدم. زمانی که رسیدم سرگرم آبیاری باغچه نازنینش با آن گلهای رنگارنگ و بهاریاش بود. آنچنان به گلهای سرخ و سفید باغچهاش رسیدگی میکرد و برای آنها آواز میخواند که گویا از معشوقهاش تعریف و تمجید میکند. در آن هنگام که نگاههایمان بهم گره خورد از ترس و تعجب رنگ از رخسارهاش پرید. اصلا متوجه حضور من در آن لحظه نشده بود بعد از سلام و احوالپرسی و قربان صدقههای طولانی و دوستداشتنیاش مرا از آغوش گرمش جدا کرد، صندلی چوبیای برایم آورد و در کنار حوض فیروزهایش گذاشت و مرا بر روبان صندلی نشاند. بر روی صندلی نشستم و محو تماشای صورت زیبایش بودم هنوز هم با وجود آن همه چین و چروک زیبا بود.»
حجم
۸۱۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۸۱۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه