
کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول)
معرفی کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول)
کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد نوشته ابراهیم حیدری علیآبادی (آمین) توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این اثر در قالب داستانی بلند، با نگاهی نمادین و اجتماعی، به روایت زندگی یک کوچه و خانههای آن میپردازد و دغدغههای هویتی، اجتماعی و انسانی را از زبان کوچه و ساکنانش بازگو میکند. نویسنده با بهرهگیری از شخصیتبخشی به مکانها، مفاهیمی چون تعلق، طردشدگی، امید و دلبستگی را در بستری شهری و معاصر به تصویر کشیده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول)
کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول)، اثری داستانی است که با روایتی نمادین، زندگی یک کوچهی بینام و خانههایش را به تصویر میکشد. ابراهیم حیدری علیآبادی در این کتاب، کوچه را بهعنوان راوی و شخصیت اصلی انتخاب کرده و از زاویهدید او، فرازونشیبهای زندگی شهری، بیهویتی مکانها و سرنوشت خانهها را روایت میکند. ساختار کتاب بهصورت فصلبندی و هر فصل شامل بخشهایی است که هریک به ماجرایی از زندگی کوچه و خانههایش میپردازد.
این اثر در قالب داستان بلند و با بهرهگیری از عناصر تمثیلی، به موضوعاتی چون طردشدگی، امید، دلبستگی، قضاوت و ایثار میپردازد و با شخصیتبخشی به مکانها، مفاهیم انسانی و اجتماعی را در بستری ملموس و شهری بازتاب میدهد. روایت کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد اثر ابراهیم حیدری علیآبادی (آمین) از زبان کوچه، امکان همذاتپنداری با مکان و تجربه زیستهی آن را برای خواننده فراهم میکند و درعینحال نگاهی انتقادی به مناسبات شهری و اجتماعی دارد.
خلاصه داستان کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان کوچه هم باید بختش بلند باشد با معرفی کوچهای بینام و گمنام در حاشیهی شهر آغاز میشود؛ کوچهای که ساکنان اندکی دارد و اغلب خانههایش خالی یا متروکهاند. کوچه از تنهایی و بینشانی خود گلایه دارد و آرزو میکند مانند کوچههای پررفتوآمد، بختش بلند باشد. روایت از زبان کوچه پیش میرود و هر بخش، ماجرایی تازه را رقم میزند؛ از رفتگرهایی که بهاشتباه وارد کوچه میشوند تا زبالهگردهایی که چیزی برای جمعکردن نمییابند و زوجی که ماشینشان در کوچه خراب میشود. کوچه با هر اتفاق، بیشتر به بیهویتی و طردشدگی خود پی میبرد. در ادامه، ورود مأموران شهرداری و نصب تابلوها و بلوکهای سیمانی، کوچه را با خطر تخریب خانهها و نابودی هویت خود مواجه میکند.
کوچه بهتدریج به خانههایش دلبسته میشود، بهویژه خانهی انتهای بنبست که باوجود ظاهر زشت و جایگاه نامناسبش، ویژگیهای خاصی دارد. گفتوگوهای کوچه با این خانه، به دغدغههایی چون قضاوت، ایثار و دلبستگی میپردازد. خانهی ته بنبست حتی حاضر میشود برای نجات دیگر خانهها، خودش داوطلب تخریب شود. در این میان، کوچه با خانههای دیگر نیز وارد تعامل میشود و هرکدام از خانهها، نماد نوعی نگرش یا وضعیت اجتماعی هستند. در طول داستان، کوچه با مسائلی چون جدایی، امید، قضاوت و گذر زمان دستوپنجه نرم میکند و در نهایت درمییابد که هویت و خوشبختی، نهتنها به نشانی و ظاهر، بلکه به روابط و انتخابهای ساکنان بستگی دارد. روایت با نگاهی انسانی و انتقادی، سرنوشت مکانها و آدمها را به هم گره میزند و از زبان کوچه، دغدغههای اجتماعی و فردی را بازتاب میدهد.
چرا باید کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول) را بخوانیم؟
کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد با شخصیتبخشی به یک کوچه و خانههایش، زاویهدیدی متفاوت به زندگی شهری و مناسبات اجتماعی ارائه میدهد. روایت نمادین و تمثیلی اثر، امکان تأمل دربارهی هویت مکانها، طردشدگی، امید و دلبستگی را فراهم میکند. خواندن این داستان، فرصتی است برای بازنگری در قضاوتها و ارزشگذاریهای روزمره و درک تأثیر تصمیمات فردی و جمعی بر سرنوشت مکانها و آدمها. اثر با زبانی صمیمانه و روایتی ملموس، دغدغههای اجتماعی را در بستری شهری و معاصر بازتاب میدهد و مخاطب را به همذاتپنداری با مکانها و تجربهی زیستهی آنها دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای نمادین و اجتماعی، کسانی که دغدغهی هویت شهری، تعلق و طردشدگی دارند و افرادی که به روایتهای تمثیلی و شخصیتبخشی به مکانها علاقهمندند، مناسب است؛ همچنین این اثر به مخاطبانی که بهدنبال تأمل در مناسبات اجتماعی و انسانی در بستر شهر هستند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب کوچه هم باید بختش بلند باشد (جلد اول)
«کوچهای تنها و خلوت در خیابانی در حاشیه یک شهرم که گاهی رهگذری اشتباهی سری به آن میزند و گاهی محل ملاقات مخفیانه عاشقانه یا محلی برای رفع حاجت آدمهای بهتنگآمده از اجابت مزاجم. برخی به امید تغییری در ارزش اموالشان، خانهای در این کوچه ساخته یا خریداری کردهاند و خود در حایی دیگر ساکناند. به نظرم کوچه هم باید بختش بلند باشد، عین همان کوچههایی که در جاهای پررفتوآمدند. کوچههای خوشبخت اسمشان هم خوشبخت است؛ دلشان نمیگیرد از تنهایی؛ همنشینشان سگها و گربهها نیستند. برای آن کوچهها اصلاً تنها و خلوتماندن معنایی ندارد؛ چون از وقتی که چشم باز کردهاند، دوروبرشان همیشه شلوغ بوده است؛ خانههایی هم که در آنها هست هیچوقت خالی از سکنه نیستند. کوچهی بدبخت ساکنان خوشبختی هم ندارد. نشانی کوچهی بدبخت؛ بینامی و گمنامی است. گمنام که باشی، دیگر بودونبودت فرقی ندارد؛ در نقشهها هم نیستی تا سراغت بیایند.»
حجم
۵۱۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۵۱۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
