
کتاب روزهای مدرسه
معرفی کتاب روزهای مدرسه
کتاب «روزهای مدرسه» نوشتهٔ محمدحسین پورعباس اثری است که نشر اخترنگار آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از داستانکها و خاطرات کوتاه از دوران مدرسه و کودکی نویسنده در دهه ۶۰ است که با نگاهی طنزآمیز و صمیمانه روایت شدهاند. «روزهای مدرسه» با زبانی ساده و روایتهایی کوتاه، لحظات تلخ و شیرین، شیطنتها، دغدغهها و تجربههای نسل دهه شصتی را بازتاب میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روزهای مدرسه
«روزهای مدرسه» اثری در قالب داستانک و خاطرهنویسی است که محمدحسین پورعباس با محوریت تجربههای شخصی خود در دوران مدرسه و نوجوانی آن را نوشته است. این کتاب در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و فضای آن به دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بازمیگردد؛ دورانی که برای بسیاری از ایرانیان با خاطرات خاص و حالوهوای متفاوتی همراه است. ساختار کتاب مبتنی بر روایتهای کوتاه و مستقل است که هرکدام به یک اتفاق، احساس یا تجربه خاص از دوران مدرسه میپردازد. این روایتها گاه طنزآمیز و گاه تأملبرانگیز هستند و تصویری از زندگی روزمره، روابط خانوادگی، دوستیها، دغدغههای کودکانه و فضای آموزشی آن دوران ارائه میدهند. کتاب بهگونهای نوشته شده که خواننده بهراحتی میتواند با شخصیتها و موقعیتها همذاتپنداری کند و حالوهوای آن سالها را لمس کند. «روزهای مدرسه» نهتنها برای کسانی که خودشان دهه شصتی هستند، بلکه برای نسلهای دیگر نیز میتواند جذاب باشد و تصویری از زیست اجتماعی و فرهنگی آن دوره را به نمایش بگذارد.
خلاصه داستان روزهای مدرسه
در «روزهای مدرسه»، محمدحسین پورعباس با مجموعهای از داستانکهای کوتاه، خاطرات و تجربههای خود را از دوران مدرسه و کودکی روایت کرده است. هر داستانک به یک موقعیت یا اتفاق خاص میپردازد؛ از شیطنتهای کودکانه و دغدغههای ساده گرفته تا لحظات تلخ و شیرین زندگی دانشآموزی. نویسنده با نگاهی طنزآمیز و گاهی انتقادی، به موضوعاتی مانند رقابتهای کودکانه، دوستیها، رابطه با معلمان و والدین، ماجراهای امتحان و انشا، بازیهای محلی، آرزوهای کوچک و بزرگ، و حتی اشتباهات و پشیمانیهای کودکانه میپردازد. در این کتاب، خاطراتی از گرفتن جایزه و فروختن آن، خرید قلک و گمکردن پول، ماجرای ساعت مچی تازه و گمشدنش، اجرای نمایش دلدرد برای فرار از کلاس، تلاش برای بردن جایزه نقاشی با مداد رنگی قرضی، تجربههای تلخ و شیرین دوستی و رفاقت، و حتی ماجراهای جعبه شانسی و تقلبهای کودکانه روایت شده است. هر داستانک، تصویری از یک برش کوتاه از زندگی یک دانشآموز دهه شصتی است که با همه سادگی و صداقتش، حالوهوای خاص آن دوران را زنده میکند. نویسنده در خلال این روایتها، به دغدغههای کوچک اما مهم کودکی، حسرتها، شادیها و حتی ناکامیها پرداخته است و با زبانی بیپیرایه، فضای مدرسه و خانه را به تصویر کشیده است.
چرا باید کتاب روزهای مدرسه را بخوانیم؟
این کتاب با روایتهای کوتاه و خاطرهانگیز، فرصتی فراهم میکند تا خواننده به دنیای کودکی و نوجوانی دهه شصتیها سفر کند و حالوهوای مدرسه، خانواده و محلههای آن دوران را از نزدیک لمس کند. «روزهای مدرسه» با بازتاب دغدغهها و تجربههای مشترک، حس نوستالژی و همدلی را در مخاطب برمیانگیزد و در عین حال، تصویری از زیست اجتماعی و فرهنگی یک نسل را ارائه میدهد. خواندن این کتاب میتواند برای کسانی که به دنبال شناخت فضای مدرسه و زندگی روزمره در دهه ۶۰ هستند، جذاب و آموزنده باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کسانی که در دهه ۶۰ و ۷۰ به مدرسه رفتهاند و به دنبال مرور خاطرات آن دوران هستند، مناسب است. همچنین علاقهمندان به خاطرهنویسی، داستانک و روایتهای کوتاه از زندگی روزمره، و کسانی که دوست دارند با فضای اجتماعی و فرهنگی دهه شصت ایران آشنا شوند، میتوانند از این کتاب لذت ببرند.
بخشی از کتاب روزهای مدرسه
«از اینکه به خاطر کسب رتبه اول در مسابقات علمی سر صف اسمم را خواندنده خیلی خوشحال شدم. جایزهای را که به من داده بودند. محکم چسبیده بودم و دواندوان به سمت خانه میرفتم. نفهمیدم چطوری به خانه رسیدم. وقتی وارد خانه شدم دایی جان با خانواده آنجا بودند. خبر کسب مقام اول و گرفتن جایزه همه را خوشحال کرد. دایی جان مرا کنار خودش نشاند و گفت حالا بیا ببینم دایی جان جایزه چی بردی؟ کاغذ کادو را که باز کردم یک آلبوم عکس جلد چرمی از داخلش درآمد. بعد از کلی تعریف و تمجید. دایی مخم را زد و آلبوم را به قیمت ۲۲۵ تومان از من خرید. من هم خوشحال از کسب مقام و گرفتن جایزه و کاسبی کردن آن شب را با خاطری خوش خوابیدم. صبح اول وقت از خانه زدم بیرون. تصمیم خودم را گرفته بودم، پسانداز! راهی بازار شدم. توی همان دکانهای اول بازار یک قلک پیدا کردم و آن را به قیمت ۲۵ تومان خریدم. بعد هم دوباره دواندوان به سمت خانه رفتم. در خانه طی تشریفات خاصی دست در جیب بردم تا ۲۰۰ تومان بقیه پول را بهعنوان اولین پساندازم توی قلک بیندازم؛ اما دریغ از پول. هر چه دست در این جیب و آن جیب کردم اثری از پول نبود. معطل نکردم و دوباره راه بازار را در پیش گرفتم. از راهی که آمده بودم برگشتم و همهجا را با دقت گشتم؛ اما افسوس که خبری از پول نبود. من بودم و یک قلک خالی و حسرت جایزهای که فروخته بودمش!»
حجم
۲۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه
حجم
۲۵۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۴ صفحه