
کتاب رخ رخ مات
معرفی کتاب رخ رخ مات
کتاب رخ رخ مات نوشته جمشید احیا و ویراسته احسان عبدی توسط نشر آرنا منتشر شده است. این اثر در قالب داستانی عاشقانه و اجتماعی، به روایت زندگی دو جوان از دو طبقهی اجتماعی متفاوت میپردازد و دغدغههای عاطفی، خانوادگی و اجتماعی آنها را به تصویر میکشد. داستان با محوریت شخصیتهای صمیم و نصرت شکل میگیرد و به موضوعاتی چون عشق، خانواده، فقر، ثروت و تضادهای طبقاتی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب رخ رخ مات
کتاب رخ رخ مات، اثری داستانی است که در قالب یک رمان عاشقانه و اجتماعی، زندگی دو جوان به نامهای صمیم و نصرت را روایت میکند. جمشید احیا در این کتاب، با نگاهی موشکافانه به تفاوتهای طبقاتی، نقش خانواده و تأثیر محیط اجتماعی بر سرنوشت افراد میپردازد. داستان در بستر جامعهای شکل میگیرد که در آن ارزشهای سنتی و مدرن با یکدیگر در تضاد قرار گرفتهاند و شخصیتها ناگزیرند میان خواستههای قلبی و فشارهای بیرونی دست به انتخاب بزنند.
ساختار کتاب مبتنی بر روایت خطی و توصیف دقیق حالات درونی شخصیتهاست و فضای داستانی آن، همزمان با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، به مسائل کلانتری چون فقر، ثروت، عشق و قربانیکردن فردیت در برابر منافع خانوادگی اشاره دارد. این رمان با تمرکز بر روابط انسانی و کشمکشهای درونی شخصیتها، تصویری از جامعهای ارائه میدهد که در آن عشق و آرزوهای فردی اغلب زیر سایهی سنتها و منافع اقتصادی قرار میگیرند.
خلاصه داستان رخ رخ مات
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان رخ رخ مات با روایت زندگی صمیم، دانشجوی سال چهارم حقوق و نصرت، دختری از خانوادهای پرجمعیت و کممحبت، آغاز میشود. صمیم در خانوادهای شرافتمند و صمیمی بزرگ شده و نصرت در خانوادهای که پول و منافع مادی بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد. آشنایی این دو در فضای دانشگاه و تریا شکل میگیرد؛ جایی که بازی شطرنج بهانهای برای نخستین برخورد و آغاز دلباختگی آنها میشود. صمیم و نصرت بهتدریج به هم نزدیک میشوند و رابطهشان از سلام و احوالپرسیهای ساده به گفتوگوهای عمیقتر و صمیمانهتر میرسد.
خانوادهی صمیم با آغوش باز نصرت را میپذیرند و او برای نخستینبار طعم محبت و توجه را در جمع آنها تجربه میکند. در مقابل، خانوادهی نصرت بیتفاوت و حتی بیرحم هستند؛ پدر و مادرش بدون توجه به خواست و احساسات او، تصمیم به ازدواج اجباری او با مردی مسن و ثروتمند میگیرند تا در ازای آن زمینی بهدست آورند. نصرت در این میان، میان عشق و اجبار، امید و ناامیدی دستوپنجه نرم میکند و احساساتش را تنها در دفتر خاطراتش مینویسد. داستان با توصیف تضادهای خانوادگی، کشمکشهای درونی شخصیتها و تلاش آنها برای یافتن راهی بهسوی خوشبختی، پیش میرود و فضای تلخوشیرین عشق و رنج را در بستر جامعهای سنتی و طبقاتی به تصویر میکشد.
چرا باید کتاب رخ رخ مات را بخوانیم؟
کتاب رخ رخ مات با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، فقر، ثروت، تضاد طبقاتی و نقش خانواده در سرنوشت جوانان، تصویری ملموس از جامعهای ارائه میدهد که در آن آرزوهای فردی اغلب قربانی منافع جمعی و سنتهای ریشهدار میشوند. روایت داستانی رخ رخ مات نهتنها به احساسات و دغدغههای جوانان میپردازد، بلکه خواننده را با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی روبهرو میکند. شخصیتپردازی دقیق و توصیف جزئیات زندگی روزمره، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و خواننده را به تأمل دربارهی ارزشهای خانوادگی و اجتماعی وامیدارد. این اثر برای کسانی که بهدنبال داستانی با لایههای عاطفی و اجتماعی هستند، تجربهای متفاوت و تأثیرگذار خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و عاشقانه، کسانی که دغدغهی مسائل طبقاتی، خانواده و روابط انسانی را دارند و همچنین جوانانی که با چالشهای انتخاب میان خواستههای فردی و فشارهای اجتماعی روبهرو هستند، مناسب است.
بخشی از کتاب رخ رخ مات
«دستپاچه شد. فاتحه خوانده نخوانده بلند شد. سرازپا نمیشناخت. قلبش شروع به تپیدن کرد. انگار میخواست از درون سینۀ استخوانیاش بیرون بپرد. نگاهش در نگاه او چنان گره خورد که درجا میخکوبش کرد. این نگاه برایش نقش آشنایی داشت. تصویری را که از سالها دور در قاب خاطراتش بود بر تمامی چهرهاش کشید. هردو یکی شدند. خودش بود! واژهای بر زبانش سایش کرد و از لابهلای لبهای لرزانش بیرون پرید: صمیم؟! گیج و منگ شده بود. افکارش میان خیال و حقیقت در نوسان بود. چشمانش را بست. دستهایش را روی پیشانی گذاشت و سر را پایین انداخت. آرام و مردد پلکهایش را کمی گشود و نگاهش بر سنگ قبر مادر نشست و با خود اندیشید: «این دل لعنتی هنوز هم به یاد او میزند و از خیال او جدا نمیشود!» قطره اشکی به نرمی از گوشۀ چشمش بر گونهاش غلتید و دنبالۀ اندیشهاش را پی گرفت: «دنیا چه بازیهایی دارد! چند سال گذشته؟ چه روزهایی بود و چه روزهایی که گذشت. باد را میشود مهار کرد؛ اما این دل لامذهب! ما که گناهی نداشتیم. چرا، چرا؟ این همه مصیبت برای چه بود؟»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
