تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
معرفی کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
معرفی کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
کتاب الکترونیکی «روح خاکستریام را نقاشی کن» (نویسنده: آیلین مشهدی شهرضائی، انتشارات نسل روشن) مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که به روایت زندگی، روابط خانوادگی، دغدغههای زنان و چالشهای عاطفی در دنیای معاصر میپردازد. این اثر با نگاهی جزئینگر و انسانی، تجربههای تلخ و شیرین شخصیتهایش را در بستر جامعه امروز ایران به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
«روح خاکستریام را نقاشی کن» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در فضای معاصر ایران شکل گرفتهاند. این کتاب در دورهای نوشته شده که دغدغههای هویتی، روابط خانوادگی و فشارهای اجتماعی بر زندگی افراد سایه انداخته است. نویسنده با تمرکز بر شخصیتهای زن، به روایت تجربههای زیسته، احساسات سرکوبشده و تلاش برای یافتن معنا در میان آشوبهای روزمره میپردازد. داستانها اغلب حول محور خانواده، عشق، فقدان، امید و ناامیدی میچرخند و از زبان شخصیتهایی روایت میشوند که هر یک با چالشهای خاص خود روبهرو هستند. فضای کتاب، ترکیبی از واقعگرایی اجتماعی و نگاهی شاعرانه به رنج و شادی انسانهاست. در کنار روایتهای خانوادگی، به مسائل اجتماعی مانند تبعیض، فقر، بیماری و مرگ نیز پرداخته میشود. این مجموعه، تصویری از جامعهای در حال گذار را ارائه میدهد که افرادش میان سنت و مدرنیته، امید و یأس، و عشق و جدایی سرگرداناند.
خلاصه کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در داستانهای «روح خاکستریام را نقاشی کن»، با شخصیتهایی روبهرو میشویم که هر یک درگیر نبردهای درونی و بیرونی خود هستند. روایتها از خانوادهای آغاز میشود که با بیماری و خطر مرگ مادر باردار و دغدغهی جدایی خواهران دوقلو مواجهاند. این داستان، پیوند عمیق میان اعضای خانواده و ترس از فقدان را به تصویر میکشد. در بخشهایی دیگر، روابط عاشقانه و زناشویی محور قرار میگیرد؛ جایی که زن و شوهر میان عشق، سوءتفاهم، فشارهای اقتصادی و انتظارات خانوادهها گرفتار شدهاند. شخصیتها اغلب با احساس ناکامی، نیاز به تأیید، ترس از طرد شدن و تلاش برای حفظ هویت فردی و جمعی دستوپنجه نرم میکنند. داستانهایی مانند «سوگواری در سکوت» به سراغ رنجهای عمیقتری میروند؛ از دست دادن عزیزان، تنهایی، تبعیض و تلاش برای بقا. روایتها با جزئیات احساسی و دیالوگهای صمیمی، فضای خانه، بیمارستان، محل کار و حتی جادههای روستایی را زنده میکنند. در مجموع، کتاب تصویری از زندگی زنان و مردانی ارائه میدهد که در میان امید و ناامیدی، عشق و رنج، و جستوجوی معنا، راه خود را جستوجو میکنند.
چرا باید کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن را خواند؟
این کتاب با روایت داستانهایی از دل زندگی روزمره، به دغدغهها و احساسات پنهان انسانها میپردازد و تصویری ملموس از چالشهای عاطفی، خانوادگی و اجتماعی ارائه میدهد. خواندن این مجموعه فرصتی است برای همدلی با شخصیتهایی که هر یک بخشی از واقعیت جامعهاند و تجربههایشان میتواند آینهای برای بازنگری در روابط و احساسات شخصی باشد. همچنین، کتاب با پرداختن به موضوعاتی مانند فقدان، امید، تابآوری و جستوجوی هویت، مخاطب را به تأمل درباره معنای زندگی و نقش خود در جهان دعوت میکند.
خواندن کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغه روابط انسانی، هویت فردی و مسائل زنان را دارند، و افرادی که به دنبال بازتاب تجربههای زیسته در ادبیات معاصر هستند، مناسب است. همچنین برای کسانی که با چالشهای عاطفی یا خانوادگی روبهرو هستند، میتواند همدلی و راهی برای درک بهتر خود و دیگران فراهم کند.
فهرست کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
- پیشگفتار: مقدمهای کوتاه درباره اهمیت کتاب و نقش آن در فرهنگ و جامعه. - کنارم بمان: داستانی درباره پیوند عمیق خواهران، مواجهه با بیماری مادر و دغدغه جدایی. - شیدای تو: روایت زندگی یک خانواده، عشق، ازدواج و چالشهای اقتصادی و عاطفی زوجها. - سوگواری در سکوت: داستانی درباره فقدان، تنهایی، تبعیض و تلاش برای بقا در شرایط دشوار. - کزدم کوچک من نیش نزن!: روایت زندگی زنی که با فشارهای خانوادگی، انتظارات اجتماعی و چالشهای هویتی دستوپنجه نرم میکند. هر فصل با تمرکز بر یک موقعیت یا بحران انسانی، به ابعاد مختلف روابط، احساسات و چالشهای شخصیتها میپردازد و سیر تحولات درونی و بیرونی آنها را دنبال میکند.
بخشی از کتاب روح خاکستری ام را نقاشی کن
«عطیه خندید و گفت: - امروز روز یافت نگمشدهها بود. عکس دلخواه من، کتاب عاطفه و عقل سفرکردهی تو، غصه نخور عزیزم. یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور البته مغز تو دیگه کنعان نیست. کرهی ماه شده. حالا حالاها پرندهی عقل به دیارش برنمیگردد!! مرضیه بالشتی را به سمت عاطفه پرتاب کرد. هر دو خواهر آخی گفتند و به نشانه تأسف سرشان را تکان دادند. مرضیه کتاب را ورق زد. حیرتزده از - حتماً پدر عاشق این کتاب میشود و تصادفی یک صفحه از کتاب را باز کرد. «دنیا خانه جاویدان نیست. کوله بارم را میگذارم. در وانفسای وداع. بدرودی به گرمی درود میخواهم.» نه! در حال حاضر توانایی فکر کردن به همه چیز را داشت. به جز مرگ! وقتی که اندوه در دلش لانه کرده بود. جغد شوم مرگ هر شب تا سپیده، بر بام خانه ناله میکرد. مادری باردار به شدت بیمار، که هر لحظه با وجود داشتن شرایطی خطرناک با نفسش در نفس فرزندی که در شکم داشت میدمید. و اما دوستانی با سرنوشتی مبهم یا زندگی بخش پا مخوف. بهترین دوستانی که داشت، برایش از خواهر عزیزتر بودند. نه! هرگز نمیتوانست نبود هیچ یک از عزیزانش را تصور کند. نه مادرش که جانش به جان او بسته بود. نه خواهران مهربانش که رفاقت را با محبت و حمایت بیدریغشان، معنای تازهای بخشیده بودند. اشکی از چشمانش پایین لغزید. قطره اشک روی صفحهی کتاب افتاد. مرضیه به آن نگاه کرد. «صبر کن... به زودی تاریکی برطرف میشود.»
حجم
۸۲۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
حجم
۸۲۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
نظرات کاربران
به نظر من این اثر فراتر از قلم یک نویسنده گمنام هستش.بسیار جملات تاثیر گذار و زیبا و شیوا بود.داستان ها منو درگیر خودش میکرد.منو خیلی جذب کرد جوری که دلم نیمد بذارم چیزی ازش بمونه بعدا بخونم.عالی بود