تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب مهمانان عروسی
معرفی کتاب مهمانان عروسی
معرفی کتاب مهمانان عروسی
کتاب الکترونیکی «مهمانان عروسی» (The Wedding Guests) نوشتهٔ آلیسون اسپچ با ترجمهٔ آنیتا پارسا و ویراستاری سعیده قزلو توسط نشر خلوت منتشر شده است. این رمان معاصر آمریکایی، داستان زنی به نام «فیبی» را روایت میکند که در میانهٔ بحرانهای شخصی و پس از جدایی، به هتلی در نیوپورت میرود؛ جایی که همزمان میزبان یک عروسی بزرگ است. «مهمانان عروسی» با نگاهی به روابط انسانی، تنهایی، و معنای خوشبختی، به بررسی هویت و بازتعریف خود در میانهٔ جمع میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مهمانان عروسی
این رمان در فضای معاصر آمریکا و در دوران پس از پاندمی کرونا روایت میشود. «مهمانان عروسی» با محوریت شخصیت «فیبی»، زنی میانسال و استاد دانشگاه، به بررسی بحرانهای هویتی، ازدواج، ناباروری و جدایی میپردازد. داستان در هتلی قدیمی و باشکوه در نیوپورت میگذرد؛ جایی که فیبی برای دور شدن از زندگی روزمره و مشکلاتش به آن پناه آورده است. همزمان با اقامت او، یک عروسی بزرگ در هتل برگزار میشود و حضور مهمانان عروسی، تضادی میان شادی جمعی و تنهایی فردی را به نمایش میگذارد. روایت کتاب با طنزی تلخ و نگاهی دقیق به جزئیات زندگی روزمره، دغدغههای زنان، فشارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی را بازتاب میدهد. نویسنده با الهام از آثار کلاسیکی مانند «خانم دالووی» ویرجینیا وولف، به بازنمایی تجربههای زنانه و جستوجوی معنا در زندگی میپردازد. فضای داستان، ترکیبی از خاطرات، گفتوگوهای درونی و تعاملات شخصیتهاست که به تدریج لایههای عمیقتری از گذشته و حال فیبی را آشکار میکند.
خلاصه کتاب مهمانان عروسی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ورود «فیبی» به هتل کرنوال آغاز میشود؛ زنی که پس از جدایی از همسرش و تجربهٔ ناباروری، تصمیم گرفته است همهچیز را پشت سر بگذارد و به جایی برود که هیچکس او را نمیشناسد. هتل، همزمان میزبان عروسی «لایلا» و «گری» است و مهمانان عروسی با شور و هیجان در لابی و راهروها حضور دارند. فیبی که خود را در میان جمعیتی شاد اما بیگانه میبیند، با احساس تنهایی و بیریشگی دستوپنجه نرم میکند. او در صف پذیرش با دو ساقدوش جوان و خود عروس مواجه میشود و به تدریج وارد گفتوگوهایی میشود که تضاد میان شادی ظاهری و بحرانهای درونی را برجسته میکند. فیبی در آسانسور به عروس اعتراف میکند که برای پایان دادن به زندگیاش به اینجا آمده است؛ این اعتراف، نقطهٔ عطفی در داستان است و رابطهای عجیب و صمیمی میان او و عروس شکل میگیرد. در خلال روایت، گذشتهٔ فیبی، ازدواجش با «مت»، تلاشهای نافرجام برای بچهدار شدن، و حس ناکامی و بیمعنایی زندگیاش به تصویر کشیده میشود. داستان با رفتوآمد میان گذشته و حال، به تدریج لایههای روانی شخصیت اصلی را باز میکند و نشان میدهد چگونه یک مراسم عروسی میتواند آینهای برای بازنگری در زندگی و هویت فرد باشد. پایان داستان باز است و سرنوشت قطعی فیبی افشا نمیشود، اما امید و امکان تغییر در فضای داستان باقی میماند.
چرا باید کتاب مهمانان عروسی را خواند؟
این رمان با پرداختن به موضوعاتی مانند بحران هویت، تنهایی، فشارهای اجتماعی بر زنان، و معنای خوشبختی، تصویری صادقانه و چندلایه از زندگی معاصر ارائه میدهد. روایت داستان از زاویهٔ دید یک زن میانسال، تجربههایی را بازگو میکند که کمتر در ادبیات معاصر به آنها پرداخته شده است. «مهمانان عروسی» با ترکیب طنز تلخ و جزئینگری، خواننده را به تأمل دربارهٔ نقش مراسمها، انتظارات اجتماعی و جستوجوی معنا در زندگی دعوت میکند. این کتاب برای کسانی که به داستانهای شخصیتمحور و روایتهای روانشناختی علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأثیرگذار خواهد بود.
خواندن کتاب مهمانان عروسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معاصر، داستانهای شخصیتمحور و روایتهایی دربارهٔ بحرانهای هویتی و روابط انسانی مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغههایی مانند تنهایی، جدایی، ناباروری یا بازتعریف خود را تجربه میکنند، میتواند همذاتپنداری و تأملبرانگیز باشد.
بخشی از کتاب مهمانان عروسی
«هتل دقیقاً همانطوری به نظر میرسد که فیبی امیدوار بود باشد. مانند سگی سالخورده و باوقار لبهٔ صخره نشسته و منتظر رسیدن اوست. نمیتواند اقیانوس پشت هتل را ببیند ولی میداند که آنجاست. درست همانطور که میتوانست با ماشین وارد خیابان خانهشان شود و حس کند که شوهرش در اتاق کارش، مشغول تایپ کردن دستنویسش است. عشق، سیمی نامرئی بود که همیشه آنها را به یکدیگر متصل میکرد. فیبی از تاکسی پیاده میشود. مردی که لباسی به رنگ زرشکی بر تن دارد، با چنان جدیتی نزدیک میشود که گویی این لحظه از مدتها پیش برنامهریزی شده است. همین موضوع هم او را مطمئن میکند که کاری که انجام میدهد درست است. مرد میگوید: «عصر بخیر. به مهمانسرای کرنوال خوش اومدید. میتونم چمدونتون رو بردارم؟» فیبی میگوید: «من چمدون ندارم.» مهم بود که هنگام ترک سنتلوئیس، همهچیز را پشتسرش رها کند – شوهر، خانه، چمدان. وقت آن بود که گذشته را پشتسر بگذارد و از این مسئله هم آگاه بود. چون سال گذشته که حرف طلاق پیش آمد، سر این موضوع با هم توافق کرده بودند. از پایان صحبتشان، وقتی که شوهرش گفت: «خیلی خب. مواظب خودت باش.» خیلی شوکه شده بود. انگار که شوهرش پستچیای بود که برایش آرزوی سلامتی میکرد. بعد از آن ماجرا به جز رفتن روی تخت و خوردن جین و تونیک و گوش دادن به صدای یخساز یخچال نتوانست هیچکاری انجام بدهد. نه تا وقتی که هیچ جایی برای رفتن نداشت. این ماجرا اواسط دوران پاندمی اتفاق افتاد. وقتی که او فقط برای خریدن دستمال توالت و جین از خانه بیرون میرفت و هر روز با همان بلوز گشاد سیاه سر کلاسهای مجازیاش تدریس میکرد. مگر قرار بود مردم چه چیز دیگری بپوشند؟ قرنطینه که تمام شد، اصلا نمیتوانست لباسهایی را که قبل از آن میپوشیدند به خاطر بیاورد.»
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۰۴ صفحه
نظرات کاربران
اولش با فکر اینکه عاشقانهست رفتم سراغش، که خب خیلی هم عاشقانه نبود. اگه بخوام تنها یک ژانر رو بهش نسبت بدم میگم «فمنیستی»؛ کتاب در مورد چندتا زن هستش که توی زندگی با مشکلات زیادی مواجهن که پررنگترینشون «خیانت»ئه؛
من نسخهی انگلیسی کتاب رو خوندم چون جزو معروفترین کتابهای ژانر درام گودریدز بود. و پشیمون نیستم. از بهترین کتابهای عاشقانهای که هیچ عاشقانهای نداره.