کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی)

معرفی کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی)

کتاب الکترونیکی «گروه پیش‌آهنگان فضایی» (همسایهٔ فضایی ۳) نوشتهٔ ای. آی. نیوتن با تصویرگری «آن‌جان سارکار» و ترجمهٔ «حمیراء واقف» توسط نشر «برکه آبی» منتشر شده است. این کتاب جلد سوم از مجموعه‌ای برای نوجوانان است که به ماجراهای پسری به نام «هریس» و دوست فرازمینی‌اش «زیک» می‌پردازد. داستان در ژانر علمی-تخیلی و ماجراجویی قرار می‌گیرد و برای گروه سنی ۸ سال به بالا مناسب است. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی)

این کتاب بخشی از مجموعهٔ «همسایهٔ فضایی» است که با محوریت دوستی میان یک نوجوان زمینی و یک موجود فضایی نوشته شده است. داستان در فضایی معاصر و آشنا برای نوجوانان می‌گذرد و دغدغه‌هایی مانند دوستی، پذیرش تفاوت‌ها و تجربهٔ ماجراجویی‌های جدید را دنبال می‌کند. «گروه پیش‌آهنگان فضایی» در ادامهٔ جلدهای قبلی، ماجرای اردوی پیش‌آهنگی را روایت می‌کند که در آن شخصیت‌ها با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. این کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و با تصویرگری‌های رنگی و زبانی نزدیک به دنیای نوجوانان، تلاش می‌کند تجربه‌ای سرگرم‌کننده و آموزنده را رقم بزند. فضای اردو، فعالیت‌های گروهی و موقعیت‌های طنزآمیز، حال و هوای کتاب را شکل می‌دهد و در کنار آن، موضوعات مربوط به هویت، رازها و پذیرش تفاوت‌ها نیز مطرح می‌شود.

خلاصه کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با هریس و دوستش زیک آغاز می‌شود که در خانه مشغول خواندن کتاب‌های مصور هستند. زیک یک موجود فضایی از سیارهٔ تراگاس است که قدرت‌هایی مانند حرکت دادن اشیا با ذهن و گرم‌کردن غذا با دست دارد. هریس قرار است برای اولین بار به اردوی پیش‌آهنگان بیور برود و از زیک دعوت می‌کند تا همراهش باشد. پس از گفت‌وگو با خانواده، زیک نیز به اردو می‌پیوندد. در مسیر اردو، اتوبوس دچار پنچری می‌شود و زیک با استفاده از توانایی‌هایش به‌طور پنهانی مشکل را حل می‌کند. در اردو، هریس و زیک با دو پسر دیگر به نام‌های راجر و پائول هم‌کلبه می‌شوند. فعالیت‌هایی مانند قایق‌سواری، چادرزدن و تعریف داستان‌های ترسناک، بخش‌هایی از ماجراهای اردو را تشکیل می‌دهد. زیک تلاش می‌کند قدرت‌هایش را مخفی نگه دارد اما در موقعیت‌هایی مانند نجات راجر از رودخانه یا کمک به برپا کردن چادر، ناچار می‌شود از آن‌ها استفاده کند. پائول به رفتارهای عجیب زیک مشکوک می‌شود اما راز او فاش نمی‌شود. در نهایت، اردو با خاطرات و دوستی‌های تازه به پایان می‌رسد و هریس و زیک با تجربه‌ای جدید به خانه بازمی‌گردند.

چرا باید کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی) را خواند؟

این کتاب با ترکیب فضای علمی-تخیلی و ماجراجویی نوجوانانه، به موضوعاتی مانند دوستی، پذیرش تفاوت‌ها و همکاری گروهی می‌پردازد. روایت داستان از زاویهٔ دید نوجوانان و حضور یک شخصیت فرازمینی، موقعیت‌های طنزآمیز و جذابی را خلق می‌کند که برای مخاطبان جوان سرگرم‌کننده است. همچنین، کتاب به شکل غیرمستقیم به اهمیت رازنگه‌داری، اعتماد و کنار آمدن با تفاوت‌ها اشاره دارد و می‌تواند به رشد اجتماعی و عاطفی نوجوانان کمک کند.

خواندن کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان ۸ سال به بالا که به داستان‌های علمی-تخیلی، ماجراجویی و موضوعات مربوط به دوستی و پذیرش تفاوت‌ها علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دوست دارند دربارهٔ کار گروهی و تجربه‌های اردو بخوانند، جذاب خواهد بود.

فهرست کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی)

- فصل ۵: اردوی پیش‌آهنگان بیور روایت آغاز اردو و آشنایی با فضای جدید و اعضای گروه. - فصل ۶: ماجراجویی با قایق تجربهٔ قایق‌سواری و چالش‌هایی که در رودخانه پیش می‌آید. - فصل ۷: عملیات نجات! حادثه‌ای در رودخانه و تلاش برای نجات یکی از اعضا. - فصل ۸: آماده برای اردو آماده‌سازی برای شب‌مانی در طبیعت و برپایی چادرها. - فصل ۹: داستان‌های ترسناک دورهمی شبانه و تعریف داستان‌های ترسناک کنار آتش. - فصل ۱۰: عملیات درخت‌نوردی رقابت و ماجراجویی در بالا رفتن از درخت و اتفاقات غیرمنتظره.

بخشی از کتاب همسایه فضایی (جلد سوم؛ گروه پیش آهنگان فضایی)

«هریس و زیک جلیقه‌های نجاتشان را پوشیدند و سوار قایقی که نزدیکشان بود شدند. راجر و پائول سوار قایق دیگری شدند. آن‌ها قایق‌هایشان را به آب انداختند و آماده‌ی رفتن شدند. هریس به‌آرامی پارو می‌زد. آن‌ها روی آب آرام و روان رودخانه در حرکت بودند. پائول از قایق پشتی هریس و زیک فریاد زد: «هی! چطور آن‌ها آن‌قدر از ما جلو هستند؛ در صورتی‌ که فقط یک نفرشان پارو می‌زند؟» هریس برگشت و دید زیک پارو را روی پایش گذاشته است. اما آب رودخانه در دو طرفش با شدت بالا و پایین می‌رود و قایقشان را با سرعت به طرف جلو می‌برد. هریس آهسته به زیک گفت: «زیک! تو در واقع الان باید پارو را داخل آب ببری!» و بعد با صدای بلند گفت: «محکم‌تر پارو بزن، زیک!» زیک از هریس پرسید: «چرا؟ اگر من از قدرت ذهنم برای حرکت دادن قایق روی آب استفاده کنم، سریع‌تر حرکت می‌کنیم.» هریس با ملایمت پرسید: «لازم است این را یادآوری کنم که تو از من خواستی برای مخفی نگه داشتن قدرت‌هایت کمکت کنم؟» زیک آهی کشید و گفت: «حق با تو است. بیشتر حواسم را جمع می‌کنم.»