کتاب رها در آسمان

معرفی کتاب رها در آسمان

کتاب الکترونیکی «رها در آسمان» (وله) نوشتهٔ «فوندا لی» با ترجمهٔ پگاه خدادی و ویراستاری سارا بحری، توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این رمان فانتزی در دنیایی خیالی روایت می‌شود و داستان دختری جوان را دنبال می‌کند که در مسیر تبدیل‌شدن به یکی از روکرها، یعنی تربیت‌کنندگان و شکارچیان پرندگان عظیم‌الجثه، قرار می‌گیرد. «رها در آسمان» با محوریت ماجراجویی، رشد شخصیت و نبرد با هیولاها، به دغدغه‌های هویت، شجاعت و تعلق می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب رها در آسمان

«رها در آسمان» اثری از «فوندا لی» است که در ژانر فانتزی نوجوان و جوان قرار می‌گیرد. داستان در سرزمینی خیالی می‌گذرد که در آن، پرندگان عظیم‌الجثه‌ای به نام روک و شکارچیان و تربیت‌کنندگان آن‌ها، یعنی روکرها، نقشی کلیدی در دفاع از مردم در برابر هیولاهایی مانند مانتیکور دارند. روایت کتاب از زبان دختری جوان به نام استر بیان می‌شود که برخلاف انتظارات جامعه و خانواده، تصمیم می‌گیرد وارد حرفهٔ خطرناک روک‌پرانی شود. فضای داستان یادآور اسطوره‌ها و افسانه‌های کهن است و نویسنده با خلق جزییات دقیق از زندگی روزمره، مناسبات اجتماعی و آیین‌های تربیت روک، جهانی باورپذیر و پرتنش ساخته است. کتاب در دوره‌ای روایت می‌شود که تهدید هیولاها و رقابت میان روکرها به اوج خود رسیده و شخصیت اصلی باید با چالش‌های فردی و جمعی روبه‌رو شود. «رها در آسمان» با تمرکز بر رشد شخصیت، روابط انسانی و پیوند با طبیعت، تصویری از بلوغ و گذر از ترس‌ها ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب رها در آسمان

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با ورود استر، دختر جوانی که خانواده‌اش را در حملهٔ یک مانتیکور از دست داده، به جمع کارآموزان روک‌پرانی آغاز می‌شود. او که از کودکی شیفتهٔ پرندگان شکاری بوده، حالا باید با ترس‌ها و خاطرات تلخ گذشته‌اش روبه‌رو شود و در آزمون‌های دشوار تربیت روک شرکت کند. نخستین تجربهٔ استر با روک نورسته‌ای به نام زارا رقم می‌خورد؛ پرنده‌ای عظیم و خطرناک که اعتمادش را باید به‌دست آورد. استر در کنار دیگر کارآموزان و روکرهای باتجربه، با چالش‌های فیزیکی و روانی روبه‌رو می‌شود: از تمرین‌های طاقت‌فرسا و خطرناک گرفته تا رقابت و همکاری با دیگران، و مواجهه با هیولاهایی که تهدیدی دائمی برای مردم هستند. رابطهٔ او با زارا به‌تدریج عمیق‌تر می‌شود و استر درمی‌یابد که برای موفقیت، باید هم بر پرنده و هم بر ترس‌های خودش غلبه کند. در این مسیر، دوستی‌ها و رقابت‌ها شکل می‌گیرند و استر با مفاهیمی چون وفاداری، شجاعت و ازخودگذشتگی آشنا می‌شود. داستان با تمرکز بر رشد تدریجی استر و آماده‌شدن او برای نخستین شکار واقعی، پیش می‌رود و تصویری از بلوغ و پذیرش مسئولیت را به نمایش می‌گذارد، بی‌آنکه پایان ماجرا را افشا کند.

چرا باید کتاب رها در آسمان را خواند؟

این کتاب با خلق دنیایی فانتزی و جزییات دقیق، تجربه‌ای متفاوت از ماجراجویی و بلوغ را ارائه می‌دهد. روایت از زاویهٔ دید یک دختر جوان که با چالش‌های فردی و اجتماعی روبه‌روست، امکان همذات‌پنداری را برای خواننده فراهم می‌کند. پیوند میان انسان و طبیعت، مبارزه با هیولاها و تلاش برای یافتن جایگاه خود در جامعه، از جمله موضوعاتی هستند که «رها در آسمان» را به اثری قابل تأمل تبدیل می‌کنند. همچنین، روند تدریجی رشد شخصیت و نمایش روابط پیچیده میان کارآموزان و مربیان، لایه‌های عمیق‌تری به داستان می‌بخشد.

خواندن کتاب رها در آسمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به داستان‌های فانتزی، نوجوانان و جوانانی که به روایت‌های ماجراجویانه و شخصیت‌محور علاقه دارند، مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ هویت، شجاعت و غلبه بر ترس‌های شخصی را دارند، می‌توانند با فضای کتاب ارتباط برقرار کنند. اگر کسی به داستان‌هایی با محوریت حیوانات اسطوره‌ای و مبارزه با هیولاها علاقه‌مند است، این کتاب گزینهٔ مناسبی خواهد بود.

بخشی از کتاب رها در آسمان

«نامش زارا بود.در قفسش که باز شد اولین چیزی که دیدم چشمانش بود. چشمانی گرد و به رنگ کهربایی که از چشمان هر موجود زنده‌ای درشت‌تر بودند؛ با نگاه مرگ‌بار یک جانور شکارچی به من زل زده بود. یک سال بیشتر نداشت؛ جوجه‌ای نورسته که آن را تازه از آشیانه بیرون آورده بودند و بااین حال عظیم بود و کشنده. من یک زن ۱۸ساله بودم، ریزنقش و زخم خورده و هراسیده. دست‌هایم زیر دستکش‌های چرمی ضخیم خیس شده بودند و دانه‌های عرق از زیر بالاپوش بی‌آستینم جاری شده و بر بدنم نشسته بودند. قبلاً هم پیش آمده بود که روکرآها در همان روز اول کشته شوند. اگر کشته می‌شدم، کارآموز دیگری جایم را می‌گرفت.زارا بی‌هیچ ناز و ادایی وارد محوطة «آشیانه» شد. بایک و بقیٌ روکرها که از پشت نرده‌های محوطه به تماشا ایستاده بودند سرشان را به نشانه تأیید تکان دادند. این جوجة نورسته نه از ترس در قفس کز کرده، نه جیغ‌کشان و خشمگین از داخل آن بیرون پریده بود. سالم، آرام و شجاع بود و این بزرگ‌ترین آرزوی یک روکر بود.»