تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ایران بانو
معرفی کتاب ایران بانو
معرفی کتاب ایران بانو
کتاب الکترونیکی «ایران بانو» (نوشتهٔ محسن آزمون، انتشارات ذر قلم) روایتی داستانی از زندگی خانوادهای قشقایی در شیراز دههٔ ۱۳۱۰ است. این رمان با محوریت شخصیتهای علی خان و محمد خان، به کشمکشهای اجتماعی، سیاسی و خانوادگی عشایر قشقایی در دوران رضا شاه میپردازد. فضای داستان، روابط خانوادگی، دغدغههای معیشتی و هویت قومی را در بستر تحولات تاریخی آن دوره به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ایران بانو
«ایران بانو» داستانی است که در بستر تاریخی دههٔ ۱۳۱۰ و همزمان با حکومت رضا شاه روایت میشود. نویسنده با تمرکز بر خانوادهای قشقایی که پس از جدایی از ایل به شهر شیراز مهاجرت کردهاند، به مسائل هویت، تعلق قومی و فشارهای سیاسی میپردازد. فضای داستان، تضاد میان سنت و مدرنیته، زندگی شهری و عشایری و همچنین روابط میان اقوام ایرانی را به تصویر میکشد. روایت کتاب از زبان سوم شخص و با تمرکز بر چند شخصیت اصلی پیش میرود و در کنار روایت خانوادگی، به حوادث اجتماعی و سیاسی آن دوره نیز اشاره دارد. حضور شخصیتهایی از ملیتهای دیگر، مانند روبرتو و سیلوانا، رنگ و بوی بینالمللی به داستان میبخشد و نشان میدهد که تحولات ایران آن زمان چگونه بر زندگی افراد با پیشینههای گوناگون تأثیر میگذارد. کتاب در فضایی واقعگرایانه، دغدغههای روزمره، امیدها و ناامیدیهای شخصیتها را بازتاب میدهد و تصویری از جامعهٔ ایرانی در آستانهٔ تغییرات بزرگ ارائه میکند.
خلاصه کتاب ایران بانو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با تصویری از صبحی سرد در شیراز آغاز میشود؛ علی خان و محمد خان، دو برادر قشقایی که پس از اخراج از ایل به دلیل ازدواج با دختران شهری، اکنون در بازار شیراز به تجارت فرش مشغولاند. گذشتهٔ عشایری و جدایی از ایل، همچنان بر زندگی و روابط خانوادگی آنها سایه انداخته است. ورود اردشیر، پسر یکی از دوستان قدیمی، بهانهای میشود تا راز جدایی برادران از ایل و مشکلاتشان با حکومت و ایل بازگو شود. در ادامه، درگیری با چنگیز، خیاط و مخبر امنیه، باعث دستگیری علی خان و محمد خان میشود و خانوادههایشان را در اضطراب فرو میبرد. روایت، همزمان با تلاش اعضای خانواده برای آزادی پدران، به معرفی شخصیتهای زن داستان، بهویژه ایران بانو و نرگس، میپردازد و نقش آنها را در حفظ انسجام خانواده نشان میدهد. داستان با آزادی برادران و بازگشت آرامش به خانه ادامه مییابد، اما سایهٔ تهدیدهای سیاسی و سوءظن حکومت نسبت به عشایر همچنان بر سر خانواده باقی است. حضور شخصیتهایی چون روبرتو و سیلوانا، مهاجران ایتالیایی، و تعامل آنها با خانوادهٔ قشقایی، ابعاد تازهای به روایت میبخشد و نشان میدهد که زندگی روزمره، عشق، وفاداری و دغدغههای هویتی چگونه در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی آن دوره در هم تنیدهاند.
چرا باید کتاب ایران بانو را خواند؟
این رمان تصویری ملموس از زندگی عشایر قشقایی و چالشهای آنها در دوران گذار ایران از سنت به مدرنیته ارائه میدهد. روایت داستانی، خواننده را با فضای اجتماعی، سیاسی و خانوادگی دههٔ ۱۳۱۰ آشنا میکند و نشان میدهد که چگونه تصمیمات فردی میتواند سرنوشت یک خانواده و حتی یک قوم را تغییر دهد. «ایران بانو» با پرداختن به روابط خانوادگی، هویت قومی و فشارهای سیاسی، فرصتی برای درک بهتر تاریخ معاصر ایران و تجربهٔ زیستهٔ مردمان آن فراهم میکند.
خواندن کتاب ایران بانو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، دوستداران ادبیات معاصر فارسی و کسانی که به شناخت زندگی عشایر و تحولات اجتماعی ایران علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ تاریخ اجتماعی و مطالعات فرهنگی ایران مفید خواهد بود.
فهرست کتاب ایران بانو
- فصل اول: از پرسپولیس تا میلاف روایت آغازین داستان و معرفی خانوادهٔ قشقایی، مهاجرت به شیراز و زمینههای جدایی از ایل.- فصل دوم تا چهارم: ادامهٔ روایت زندگی شهری، مشکلات معیشتی و روابط خانوادگی.- فصل پنجم: درگیری با چنگیز و پیامدهای آن برای خانواده.- فصل ششم تا هشتم: بازداشت علی خان و محمد خان، تلاش خانواده برای آزادی آنها و بازتاب فشارهای سیاسی.- فصل نهم تا دوازدهم: بازگشت برادران، بازتاب اجتماعی آزادی آنها و نقش زنان خانواده در حفظ انسجام.- فصل سیزدهم تا پانزدهم: حضور شخصیتهای خارجی، تعاملات فرهنگی و دغدغههای مهاجرت.- فصل شانزدهم تا پایان: جمعبندی سرنوشت خانواده، امیدها و نگرانیهای آینده و بازتاب تحولات اجتماعی در زندگی شخصیتها.
بخشی از کتاب ایران بانو
«آذر ماه سال ۱۳۱۴ بود. شیراز پس از گذراندن شبی سرد بیدار شده بود و صدای خروسها فرا رسیدن روزی نو را به مردم نوید میداد. در آسمان آفتاب نیمه جان از میان تکههای پراکندهی ابر به مردم سلام میداد و کتاب زندگی برگی نو را برای مردم باز کرده بود.در یکی از کوچههای شهر مرد میانسالی از خانهاش بیرون آمد. در چوبی بزرگ پشت سرش را بست. مرد، کت و شلوار سیاه پوشیده و پالتوی خاکستری در دست داشت. سبیل بلندش مانند شمشیر تیزی در دو طرف صورتش دیده میشد. شانههای پهن و بازوهای تنومندش قامت بلند و راست او را زیباتر کرده بودند. چشمهای درشت و سیاه رنگ زیر ابروهای پرپشت و پیشانی آفتابسوختهاش داشت.مرد دستی بر موهای سپیدش کشید. سوز سرما او را آزار میداد. پالتویش را به تن کرد و سپس دستهای زمخت و بزرگش را در جیب کتش کرد و با گامهای آرام به سوی خیابان رفت. کنار خیابان نزدیک یک سرو سبز و بلند ایستاد. به سرو نگاه کرد و گفت: «سلام پهلوان! در این سرما هم سبز ماندی. ماشاءالله به غیرتت!» سپس به خیابان خیره شد. نگاهش نشان میداد که چشم به راه کسی است.»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۲۴ صفحه