کتاب ذبیح بتول پادام + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب ذبیح

کتاب ذبیح

نویسنده:بتول پادام
انتشارات:به نشر
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ذبیح

معرفی کتاب ذبیح

کتاب الکترونیکی «ذبیح (قصه فاطمیون): روایتی داستانی از زندگی شهید رضا اسماعیلی» نوشتهٔ بتول پادام و منتشرشده توسط به‌نشر، روایتی داستانی و چندلایه از زندگی شهید «رضا اسماعیلی» است. این اثر با نگاهی به زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی رضا، به موضوع مهاجرت، هویت، فقر، عشق، جنگ و شهادت می‌پردازد و در قالب داستانی واقع‌گرا، تجربه‌های زیستهٔ یک خانوادهٔ مهاجر افغانستانی در ایران را روایت می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ذبیح

«ذبیح» اثری داستانی است که با الهام از زندگی واقعی شهید «رضا اسماعیلی»، یکی از رزمندگان افغانستانی لشکر فاطمیون، نوشته شده است. این کتاب در فضایی میان واقعیت و داستان، زندگی رضا را از کودکی تا شهادت دنبال می‌کند و در کنار روایت زندگی او، به زندگی مادرش «شهربانو»، همسرش «مریم» و دیگر اعضای خانواده می‌پردازد. روایت کتاب در بستر شهر مشهد و محله‌های حاشیه‌نشین آن شکل می‌گیرد و با پرداختن به دغدغه‌های مهاجران افغانستانی، مشکلات هویتی، فقر، تلاش برای پیشرفت، عشق و ازدواج، و در نهایت حضور در جنگ سوریه، تصویری چندوجهی از زیست مهاجران و مدافعان حرم ارائه می‌دهد. کتاب با زبانی نزدیک به زندگی روزمره و با تمرکز بر جزئیات روابط خانوادگی، رفاقت‌ها، شکست‌ها و امیدها، مخاطب را به دل زندگی شخصیت‌ها می‌برد. در کنار روایت رضا، بخش‌هایی از زندگی شخصیت‌هایی با سرگذشت‌های متفاوت، از جمله یک جوان تونسی که به داعش می‌پیوندد، نیز روایت می‌شود و این چندصدایی، فضای کتاب را گسترده‌تر و پیچیده‌تر می‌کند. کتاب در سال‌های پس از بحران سوریه و اوج‌گیری حضور نیروهای فاطمیون نوشته شده و بازتاب‌دهندهٔ دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی این دوره است.

خلاصه کتاب ذبیح

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان «ذبیح» با زندگی رضا، نوجوان افغانستانی ساکن مشهد، آغاز می‌شود؛ پسری که در خانواده‌ای مهاجر و بی‌پدر بزرگ می‌شود و بار مسئولیت زندگی را زودتر از سنش به دوش می‌کشد. رضا عاشق ورزش و موتورسواری است و در کنار مادرش «شهربانو» و خواهرش «زهرا» روزگار می‌گذراند. روایت کتاب، زندگی رضا را از نوجوانی تا جوانی دنبال می‌کند: از تلاش برای هویت‌یابی، عشق نافرجام به دختری به نام «سمیره»، کارگری، ازدواج با «مریم» و تلاش برای ساختن خانه و زندگی مستقل. در این میان، رضا با مشکلات هویتی، فقر، تبعیض و فشارهای اجتماعی روبه‌روست. روایت با ورود شخصیت‌هایی چون «فاهم» (جوان تونسی که جذب داعش می‌شود) و «نظیر» (قاتل پدر رضا) ابعاد تازه‌ای می‌یابد و داستان رضا را در بستری جهانی‌تر قرار می‌دهد. رضا پس از تجربهٔ شکست‌ها و تلخی‌ها، با الهام از سفر اربعین و شهادت دوستانش، تصمیم می‌گیرد به سوریه برود و به مدافعان حرم بپیوندد. کتاب، مسیر رضا را تا شهادت و تأثیر این اتفاق بر خانواده‌اش، به‌ویژه مادر و همسرش، دنبال می‌کند. در کنار روایت رضا، سرگذشت فاهم و نظیر نیز به موازات پیش می‌رود و در نهایت، سرنوشت این شخصیت‌ها در میدان جنگ سوریه به هم گره می‌خورد. کتاب با مرگ رضا و تولد فرزندش به پایان می‌رسد و تصویری از تداوم زندگی و امید در دل فقدان ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب ذبیح را خواند؟

این کتاب با روایت چندلایه و شخصیت‌پردازی دقیق، تصویری ملموس از زندگی مهاجران افغانستانی در ایران و تجربه‌های زیستهٔ آنان ارائه می‌دهد. «ذبیح» علاوه بر پرداختن به مسائل هویتی، فقر، عشق و خانواده، به موضوعات کلانی چون جنگ، افراط‌گرایی و معنای شهادت نیز می‌پردازد و با کنار هم قرار دادن سرگذشت شخصیت‌هایی از جبهه‌های مختلف، امکان مقایسه و تأمل دربارهٔ انتخاب‌ها و سرنوشت انسان‌ها را فراهم می‌کند. خواندن این کتاب فرصتی است برای درک عمیق‌تر از زیست مهاجران، پیچیدگی‌های هویت و تأثیر جنگ بر زندگی فردی و جمعی.

خواندن کتاب ذبیح را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی، روایت‌های واقع‌گرا دربارهٔ مهاجرت، هویت و جنگ، و کسانی که دغدغهٔ شناخت زندگی مهاجران افغانستانی در ایران یا مدافعان حرم را دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال داستان‌هایی با محوریت خانواده، فقر، عشق و انتخاب‌های دشوار هستند، خواندن این اثر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب ذبیح

«ایستاده بود مقابل آینه. برای چندمین بار. به‌حظ خودش را تماشا کرد. دوباره فیگور گرفت تا ماهیچهٔ بازو و سینه و شکم بزند بالا. دو دست را مُشت کرده و چند بار نیم‌هلال بالا برد و باز همان‌طور پایین آورد. پس‌پسکی چند قدم به‌عقب برداشت و بعد جلو آمد. خودش را نیم‌قوس داد و از پهلو تماشا کرد.اتاق کوچک اِل‌مانند را که از کمر تا شده و سهمی به اتاق و آشپزخانه داده، طی کرد و رفت سراغ یخچال. وقت سیب‌زمینی و تخم‌مرغ آب‌پز بود. زرده‌ها را جدا کرد و یکی‌یکی سفیده‌ها را بلعید. با دهان پُر و همان‌طور که لقمه می‌جوید، ایستاد جلو آینه و این‌بار از قفا سر برگرداند و یک چشم سیر، نیم‌تنه را سیر کرد. به آینه نزدیک شد و بازیگوشانه به‌چشم‌های خندانش چشمک زد. در خودش، تنش و بازوهایش غرق بود. رفت سراغ دمبل که صدای در آمد. از پشت شیشه، حیاط نُقلی را دید زد. مادرش بود. پنجره را باز کرد. عطر پیچک از باغچهٔ کوچک دوید سمت اتاق. غروب نزدیک بود و گل‌های شیپوری، صورتی و بنفش و سفید، سر باز کرده بودند. پا گذاشت به‌حیاط. عطر بهار هوا را معطر کرده بود. سلام داد و دست دراز کرد و خرید خانه و وسایل را از دستش گرفت. وقت نکرد پیراهنش را بپوشد. می‌دانست الآن است که شهربانو چیزی بگوید.- باز که خودت رو لخت کردی، کی رسیدی؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۰۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۷۰%
تومان