کتاب پیچولوزون

معرفی کتاب پیچولوزون

کتاب الکترونیکی «پیچولوزون و دو داستان دیگر» نوشتهٔ فرزانه فراهانی با تصویرگری سحر پری‌رخ و مدیریت هنری کاظم طلایی، اثری کودکانه در قالب داستان‌های کوتاه است که توسط انتشارات به‌نشر (آستان قدس رضوی) منتشر شده است. این کتاب با محوریت موضوعاتی چون کمک‌کردن، دوستی و مهربانی در قالب داستان‌هایی با شخصیت‌های حیوانی، برای گروه سنی الف و ب مناسب است. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پیچولوزون

این کتاب مجموعه‌ای از سه داستان کوتاه کودکانه است که هرکدام با محوریت یک شخصیت حیوانی روایت می‌شوند. فضای داستان‌ها در باغچه و طبیعت شکل می‌گیرد و شخصیت‌هایی مانند کفشدوزک، حلزون، پروانه و زنبور در آن حضور دارند. داستان‌ها با زبانی ساده و تصاویر رنگی، مفاهیمی مانند همکاری، همدلی و اهمیت توجه به دیگران را به کودکان منتقل می‌کنند. در هر داستان، یک مشکل یا چالش پیش می‌آید که شخصیت‌ها با کمک یکدیگر یا با تلاش فردی سعی در حل آن دارند. کتاب با الهام از آیات قرآن، پیام‌هایی اخلاقی و تربیتی را به مخاطب کودک منتقل می‌کند. این اثر در قالب مجموعه «کتاب‌های پروانه» منتشر شده و به دلیل فضای شاد و آموزنده‌اش، برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی به کودکان مناسب است.

خلاصه کتاب پیچولوزون

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان اول با شخصیت «پاپوشی» کفشدوزک آغاز می‌شود که به دنبال خال جدیدی برای کفش‌هایش است و با مادرش دربارهٔ این خواسته صحبت می‌کند. در این میان، کرم کوچولو با رویکردی متفاوت به مسائل نگاه می‌کند و نشان می‌دهد که گاهی دغدغه‌های ما با کارهای مهم‌تر جایگزین می‌شوند. در داستان دوم، «پیچولوزون» حلزون کوچولو با پروانه‌ای آشنا می‌شود که برای نجات باغچه‌شان از خشک‌شدن به کمک نیاز دارد. پروانه از دیگر حشرات کمک می‌خواهد اما کسی حاضر به همکاری نیست. پیچولوزون با فکر و خلاقیت، راهی برای جابه‌جایی سنگ‌ریزه‌ها و جاری‌شدن آب پیدا می‌کند و با همکاری پروانه، باغچه را نجات می‌دهند. داستان سوم دربارهٔ «ویزینگو» زنبور پرحرف است که مدام حرف می‌زند و به حرف‌های دیگران گوش نمی‌دهد. در برخورد با حلزون و جوجه‌کوچولو، ویزینگو متوجه می‌شود که گاهی باید شنونده بود و به دیگران فرصت صحبت‌کردن داد. هر سه داستان با اشاره به آیات قرآن، مفاهیمی مانند همکاری، توجه به دیگران و ارزش دوستی را به زبان کودکانه بیان می‌کنند.

چرا باید کتاب پیچولوزون را خواند؟

این کتاب با داستان‌هایی کوتاه و شخصیت‌های دوست‌داشتنی حیوانی، مفاهیم مهمی مانند همکاری، همدلی و اهمیت گوش‌دادن به دیگران را به کودکان آموزش می‌دهد. استفاده از آیات قرآن در پایان هر داستان، پیوندی میان آموزه‌های دینی و زندگی روزمره برقرار می‌کند. تصاویر رنگی و فضای شاد داستان‌ها، یادگیری را برای کودکان جذاب‌تر می‌کند و آن‌ها را به تفکر دربارهٔ رفتارهای خود و دیگران تشویق می‌کند.

خواندن کتاب پیچولوزون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان گروه سنی الف و ب مناسب است؛ به‌ویژه برای والدین، مربیان و آموزگارانی که به دنبال داستان‌هایی آموزنده دربارهٔ دوستی، همکاری و مهارت‌های اجتماعی برای کودکان هستند.

فهرست کتاب پیچولوزون

- داستان اول: پاپوشی و خال‌های تازه روایت کفشدوزکی که به دنبال خال‌های جدید برای کفش‌هایش است و در این مسیر با کرم کوچولو دربارهٔ اهمیت کارهای مهم‌تر گفت‌وگو می‌کند.- داستان دوم: پیچولوزون و پروانه ماجرای حلزون کوچولو و پروانه‌ای که برای نجات باغچه‌شان از خشک‌شدن، با همکاری و خلاقیت راه‌حلی پیدا می‌کنند.- داستان سوم: ویزینگو زنبور پرحرف داستان زنبوری که مدام حرف می‌زند و در نهایت متوجه می‌شود که باید به دیگران هم فرصت صحبت‌کردن بدهد.در پایان هر داستان، آیه‌ای از قرآن آورده شده که با موضوع داستان ارتباط دارد و پیام اخلاقی آن را تقویت می‌کند.

بخشی از کتاب پیچولوزون

«خورشید به بالای آسمان رسیده بود.پیچولوزون سرش را از لانه‌ی حلزونی‌اش بیرون آورد.شاخک‌هایش را توی جوی آب شست.آن‌وقت سرش را بالا گرفت و به خورشید سلام کرد.پروانه‌کوچولو جلوی صورتش بال زد. به او هم سلام کرد و پرسید:«تازه به باغچه‌ی ما آمده‌ای؟»پروانه جواب سلامش را داد و گفت: «بله. آمده‌ام تا با خودم کمک ببرم.»پیچولوزون با شاخک‌های سیخ‌شده پرسید: «کمک ببری؟ برای کجا؟»پروانه گفت: «برای باغچه‌مان.»پروانه با ناراحتی گفت: «به‌زودی باغچه‌مان خشک می‌شود. آخه چند روز است که آب جوی قطع شده.»آن‌وقت آهی کشید و ادامه داد: «همه‌ی حشرات می‌خواهند به باغچه‌ی دیگری بروند.»پیچولوزون چشم‌هایش گرد شد و پرسید: «خب چرا به جای رفتن، سنگ‌ریزه‌ها را بر نمی‌دارند؟!»پروانه سرش را پایین انداخت و گفت: «این‌یکی می‌گوید آن‌یکی برود. آن‌یکی هم می‌گوید این‌یکی برود. این‌یکی می‌گوید نمی‌توانم توی آب بروم. آن‌یکی می‌گوید زور ندارم.»