
کتاب دنیای نابینایان
معرفی کتاب دنیای نابینایان
معرفی کتاب دنیای نابینایان
کتاب الکترونیکی «دنیای نابینایان» (A Blind Man's World) نوشتهٔ «اندرو لیلند» و ترجمهٔ «آرزو ابرهدری» توسط نشر ماندگاران منتشر شده است. این اثر در قالب سرگذشتنامه و روایت شخصی، به تجربهٔ زیستهٔ نویسنده از زندگی با نابینایی و مواجهه با جهان پیرامون میپردازد. کتاب، نگاهی عمیق به چالشها، دغدغهها و فرهنگ نابینایان در جامعهٔ معاصر آمریکا دارد و تلاش میکند تصویری واقعی و چندلایه از این جهان ارائه دهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دنیای نابینایان
«دنیای نابینایان» اثری است که در آن «اندرو لیلند» با نگاهی شخصی و پژوهشی، تجربهٔ تدریجی از دست دادن بینایی خود را روایت میکند. این کتاب در سالهای اخیر نوشته شده و به نوعی بازتابدهندهٔ دغدغههای معاصر دربارهٔ هویت، معلولیت و جایگاه نابینایان در جامعه است. نویسنده با ترکیب خاطرات شخصی، تحلیلهای فرهنگی و ارجاع به تاریخ و ادبیات، تلاش میکند مرز میان دنیای بینایان و نابینایان را بررسی کند. کتاب، علاوه بر روایت زندگی نویسنده، به بررسی کلیشهها، پیشداوریها و ساختارهای اجتماعی پیرامون نابینایی میپردازد و با اشاره به نمونههای تاریخی و معاصر، تصویری چندوجهی از زندگی نابینایان ارائه میدهد. همچنین، نویسنده با حضور در اجتماعات نابینایان و گفتوگو با افراد مختلف، تلاش میکند تجربهٔ نابینایی را از منظرهای گوناگون واکاوی کند. این کتاب، همزمان با روایت شخصی، به مسائل اجتماعی، فرهنگی و حتی فلسفی نابینایی نیز میپردازد و خواننده را به تامل دربارهٔ معنای دیدن و نادیدن دعوت میکند.
خلاصه کتاب دنیای نابینایان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! کتاب با روایت شخصی «اندرو لیلند» آغاز میشود؛ او که به تدریج بینایی خود را از دست میدهد، تجربهٔ زیستهاش را از مواجهه با نابینایی و تغییرات زندگی روزمره شرح میدهد. نویسنده از لحظههای ابتدایی تشخیص بیماری چشمی تا مواجهه با چالشهای عملی و احساسی نابینایی، خواننده را همراه خود میبرد. او از احساسات متناقض، ترسها، امیدها و سازگاری با شرایط جدید میگوید و به تدریج وارد دنیای نابینایان میشود؛ دنیایی که برای بسیاری از بینایان ناشناخته و پر از پیشداوری است. لیلند با حضور در اجتماعات نابینایان، شرکت در کنوانسیونها و گفتگو با افراد مختلف، تلاش میکند هویت جدید خود را بازتعریف کند و با فرهنگ و دغدغههای این جامعه آشنا شود. کتاب، علاوه بر روایت شخصی، به بررسی تاریخچهٔ نابینایی، کلیشههای فرهنگی و اجتماعی، و چالشهای ساختاری نابینایان در جامعه میپردازد. نویسنده با مثالهایی از ادبیات، تاریخ و تجربههای روزمره، نشان میدهد که نابینایی تنها یک فقدان حسی نیست، بلکه تجربهای پیچیده و چندلایه است که بر هویت، روابط و نگاه فرد به جهان تاثیر میگذارد. در نهایت، کتاب به این پرسش میپردازد که چگونه میتوان با نابینایی زندگی کرد و معنای جدیدی برای دیدن و بودن در جهان یافت.
چرا باید کتاب دنیای نابینایان را خواند؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیواسطه، تجربهٔ زیستهٔ نابینایی را از زاویهای متفاوت به تصویر میکشد. خواننده با دغدغهها، چالشها و امیدهای یک فرد در مسیر از دست دادن بینایی آشنا میشود و میتواند درک عمیقتری از زندگی نابینایان و مسائل اجتماعی پیرامون آن به دست آورد. اثر، علاوه بر روایت شخصی، به تحلیل فرهنگی و تاریخی نابینایی نیز میپردازد و فرصت مناسبی برای بازنگری نگاه به تفاوتها و تواناییهای انسانی فراهم میکند.
خواندن کتاب دنیای نابینایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به سرگذشتنامه، مطالعات اجتماعی و فرهنگی، فعالان حوزه معلولیت و کسانی که دغدغهٔ شناخت تجربههای متفاوت انسانی را دارند مناسب است. همچنین برای خانوادهها و اطرافیان افراد نابینا و کسانی که با مسائل هویت و پذیرش تفاوتها درگیرند، میتواند مفید باشد.
فهرست کتاب دنیای نابینایان
- مقدمه: نویسنده تجربهٔ شخصی خود از نابینایی و دغدغههایش را شرح میدهد. - قسمت اول: «شیء خیالی» و «نابینایی عمومی» - به روایت تدریجی از دست دادن بینایی، مواجهه با نابینایی و چالشهای روزمره پرداخته میشود. - قسمت دوم: «جهان گمشده» - به تجربههای حسی، مواجهه با تاریکی، و تاثیر نابینایی بر هویت و روابط انسانی میپردازد. همچنین داستان کوتاهی از «خورخه لوئیس بورخس» در این بخش آمده است. - قسمت سوم: «اتقمیر ساشتاری» - به موضوعات عدالت، هویت و تجربههای اجتماعی نابینایان پرداخته میشود. - نتیجهگیری: «پایان بازی» - جمعبندی تجربهها و تاملات نویسنده دربارهٔ معنای نابینایی و زندگی با آن. در سراسر کتاب، نویسنده با ارجاع به تاریخ، ادبیات و تجربههای شخصی، سیر تحولات فردی و اجتماعی نابینایی را بررسی میکند.
بخشی از کتاب دنیای نابینایان
«جهان قابل روئیت در حال نامرتی شدن است اما نه با سرعت. گرچه در عین حال هم فاجعهامیز و هم پیش پا افتاده به نظر میرسد؛ مانند خواندن مقالهای در مورد فروپاشی قریبالوقوع تمدنها به دلیل بحران آب و هوایی و سپس نادیده گرفتن آن و دوچرخهسواری کردن در یک صبح آرام بهاری. هیچ درمانی برای ربتینیت پیگمنتورا (نابودی تدریجی پاسخ شبکیه با همان ۳ وجود ندارد. عارضهای که بیش از بیست سال پیش تشخیص داده شده است. به همین دلیل هر دو سال یکبار به چشمپزشک مراجعه میکنم. در این رفت و آمدها تمام تستها را یک روز کامل تحمل میکنم. اما در نهایت فقط کاهش دید را نشان میدهند و در پایان گفتگوی کوتاهی دربارهی خبرهای امیدوار کننده از سلولهای بنیادی یا ژن درمانی داریم. در آخرین دیدارمان» دکتر تصویری از میزان دیدی که برایم باقی مانده است را نشان داد. دقیقاً من را به یاد تکههای یخی میاندازد که کم کم در آب جوش ذوب میشوند. دو دایره کوچک و لرزان در مرکز و دو نوار باریک که هر دو شناور هستند. دایرههای لرزان نمایانگر دید مرکزیم بود که من هنوز تا حدودی از آن برخوردار بودم و نوارها که دید محیطی من را نشان میدادند. مین حنودا شش درصد از چیزی که یک فرد بینا میبیند را میبینم. دکترم در حالی که به شکل خلالهای سیبزمینی سرخ شده اشاره می کرد سرش را به نشانه تأسف نکان داد. او با چهرهای خشک و بی روح در حالی که نه شاد به نظر میرسید و نه ناراحت» گفت: هنگام ی که این نوارهای باریک از بین بروند» حرکات شما محدودتر میشود. این دو نوار همان دید محیطی باقی مانده است که شما برای راه رفتن از آن استفاده می کنید. توصیف چیزی که نمیتوانم آن را ببینم به طرز وحشتناکی دشوار است. بیشتر به این دلیل که مغز من خیلی سریع با آن سازگار میشود. دید تونلی من بسیار زیاد است؛ اما هر آنچه که میبینم در یک شکاف قرار نگرفته است. دیوارهای محوطه قابل مشاهده نیستند. من هنگامی متوجه بیشترین حس نابیناییام میشوم که میزان دید چشمانم تغییر میکند. هنگامی که به یکباره هر آنجه که تاکنون میدیدم را دیگر نمیبینم. در خانهی خود به اسباب و اثائیههایی برخورد میکنم که سالهاست جابجا نشدهاند. فنجانی را روی زمین میگذارم و ناگهان ناپدید میشود. با دایرههای لرزان و نوارهای باریک از بینایی باقیماندهام بارها و بارها روی سطح میز چنگ میزنم و هنگامی که بالاخره فنجان را پیدا کردم دوباره بلند میشود. چیزی که تا همین چند هفتهی پیش آن را میدیدم. هنوز هم میبینم؛ اما دیدم دائما کمتر و کمتر میشود.»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۶ صفحه