دانلود و خرید کتاب تبسم‌های جبهه حمید داود آبادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب تبسم‌های جبهه اثر حمید داود آبادی

کتاب تبسم‌های جبهه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۱۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تبسم‌های جبهه

«تبسم‌های جبهه» خاطرات باحال و قشنگ بچه های جبهه و جنگ نوشته حمید داودآبادی (-۱۳۴۴) کتابی است در زمینه خاطرات دفاع مقدس که با زبانی خودمانی و مایه‌هایی از طنز نوشته شده‌است و دربردارنده خاطرات کوتاه و خواندنی نویسنده ار دوران هشت سال جنگ تحمیلی است. داوود ابادی درباره کتاب خود در ابتدای کتاب اینت‌گونه نوشته‌است: شاید اکثر اونایی که گول خورده! و توی مطبوعات یا اصلاً توی کتاب‌های خودم، خاطرات تلخ و شیرینم رو خونده باشن، بعضی از این خاطرات براشون تکراری باشه! بله درسته ولی ... به پیشنهاد یکی از دوستان، این کتاب رو از دل همهٔ خاطراتم درآوردم تا تبسم‌های شیرین و شادی‌های کودکانه‌مان رو در جنگ، یک‌جا بذارم توی قاب نگاه‌تون. حالا خود دانید. در یکی از این خاطرات می‌خوانیم: شایعه شده بود که گردان امشب رزم دارد. حسین، جیب‌خشاب و اسلحه‌اش را بالای سرش گذاشته بود. خوشش نمی‌آمد آنها را به‌خود ببندد و بخوابد. ترجیح می‌داد کمی دیرتر به ستون نیروها برسد، ولی این یکی دوساعت راحت بخوابد. جیب‌خشاب او از نوع سینه‌ای بود که رنگ سبزی داشت و مدل جیب‌خشاب‌های غنیمتی عراق بود. این نوع جیب‌خشاب‌ها به جلوی سینه بسته می‌شوند که بندهای آن را از پشت گره می‌زنند. نیمه‌های شب، یکی از نمازشب خوان‌های گردان، از حسینیه آمد؛ شلوارش را که شسته و روی بند خشک شده بود، برداشت و آمد داخل اتاق. پتویش را انداخت کنار حسین تا بخوابد. شلوارش را قشنگ تا کرد و چون بالای سر خودش جا نبود، دست بر قضا، گذاشت بالای سر حسین و بی‌خبر از همه‌جا، روی جیب‌خشاب او. ساعتی بعد، با شلیک گلوله، نیروها برخاستند و تجهیزات بسته پایین ساختمان به‌خط شدند. هنگامی که فرمانده گردان به نیروها "بدو ... بایست" می‌داد، حسین متوجه شد چیزی جلویش تاب می‌خورد.....
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۹۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۹۰ صفحه