کتاب کنترل دوپامین

کتاب کنترل دوپامین نوشتۀ آنا لمبکی با ترجمۀ نسرین سیفی در انتشارات آقایی به چاپ رسیده است.

درباره کتاب کنترل دوپامین

زندگی ما در دنیایی می‌گذرد که بی‌شمار محرک با دوپامین بالا در آن وجود دارد. این موضوع ما را معتاد و آسیب‌پذیر کرده است. موضوع کتاب کنترل دوپامین دربارۀ لذت و درد ناشی از آن است و اینکه چگونه درک این رابطه برای داشتن زندگی خوب ضروری است. اکنون بیش از هر زمان دیگری یافتن تعادل بین این دو در زندگیمان احساس می‌شود. دانشمندان دوپامین را نوعی ارز جهانی برای اندازه‌گیری میزان اعتیادآور بودن یک تجربه می‌دانند. هرچه دوپامین ایجادشده در مسیر پاداش مغز بیشتر باشد، آن تجربه اعتیادآورتر است. هدف این کتاب هم واکاوی سازوکار پاداش اعصاب است. آنا لمبکی، نویسندۀ کتاب می‌گوید این واکاوی ما را قادر می‌سازد تعادل بهتر و سالم‌تری بین لذت و درد برقرار کنیم.

کتاب کنترل دوپامین بر اساس یافته‌های علم پزشکی و علم اعصاب توضیح می‌دهد که چرا دنبال کردن بی‌وقفۀ لذت منجر به درد می‌شود. اما عصب‌شناسی و مطالعات نظری برای درک این منظور کافی نیست. آنچه بر تأثیرگذاری این مطالعه می‌افزاید تجربیات زندگی انسانی است. آن‌هایی که در برابر مصرف بیش از حد و اجبارگونه آسیب‌پذیر بوده‌اند. در واقع، تجربۀ افراد مبتلا به اعتیاد می‌تواند به ما بیاموزد که چگونه بر مصرف بیش از حد و اجبارگونه غلبه کنیم. بر همین مبنا، نویسنده داستان‌های واقعی بیمارانش را نوشته است. اینکه چگونه در دام اعتیاد افتادند و چگونه دوباره خود را پیدا کردند.

خواندن کتاب کنترل دوپامین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران کتاب‌های روان‌شناسی عمومی و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کنترل دوپامین

«جیکوب کودکی خیال‌باف بود، با لباس‌هایی شلخته، سرآستین‌های کثیف. کسی که موقع درس حواسش به درختانی که از پنجره رخ می‌نمودند بود و جزو نفرات آخر برای خروج از کلاس محسوب می‌شد. تا هشت‌سالگی مرتباً خودارضایی می‌کرد، گاهی تنها و گاهی با بهترین دوستانش. آن‌موقع‌ها احساس شرمی از کار خود نداشت، اما با شرکت در اولین مراسم عشای ربانی و آشنایی با مفهوم گناه و علم به این که خودارضایی جزو گناهان کبیره است و شامل بخشش خداوندی نمی‌شود این عمل خود را از سایرین پنهان کرد و تنها برای اعتراف نزد کشیش کاتولیک آن را بازگو می‌کرد. او در اتاقک اعتراف، درحالی که با پارچه‌ای از دید پدر روحانی پنهان بود، به آرامی نجوا می‌کند: «من خودارضایی می‌کنم.»