دانلود و خرید کتاب میانبر به تباهی ستاره لطفی
تصویر جلد کتاب میانبر به تباهی

کتاب میانبر به تباهی

نویسنده:ستاره لطفی
ویراستار:آزاد تیموری
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب میانبر به تباهی

کتاب میانبر به تباهی نوشتهٔ ستاره لطفی و ویراستهٔ آزاد تیموری است. انتشارات طلایه این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب میانبر به تباهی

کتاب میانبر به تباهی برابر با یک رمان معاصر و ایرانی است که نام فرعی آن «جادوگر سیاه» است. این اثر، رمانی ترسناک و معمایی و دربارهٔ خانواده‌ای است که در طول یک سفر در سیاهی شب، به شهرکی متروک می‌رسند و از سر ماجراجویی به آن وارد می‌شوند. مردم این شهرک، آن را رها کرده و رفته‌اند. ماجراهایی ماورایی و بسیار وحشتناک در انتظار این خانواده است. با آن‌ها همراه می‌شوید؟

خواندن کتاب میانبر به تباهی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب میانبر به تباهی

«سرش را با سرعتِ تمام تکان می‌داد و تمنایِ کمک می‌کرد، ولی کسی به دادش نمی‌رسید. او فقط یک جسم خسته بود!

نفسش را به سختی بیرون فرستاد و به دست‌های بسته‌اش خیره شد. به صورت دراز کش، به یک تخت فلزی بسته شده و تمام تنش به چوب‌های پوسیده و چرکین چسبیده بود. چشمانش را بر روی گذاشت و مقداری آن‌ها را فشرد تا تهی از اشک شوند و طناب کلفتی که دور دستانش پیچیده شده بود را ببیند.

چندین‌بار چشمانش را به یکدیگر فشرد و بی‌حال‌تر از هر روزی، به طناب کُلفت و زخیمی که مچ نحیف دستانش را احاطه کرده بود خیره ماند. همه‌جا را تار می‌دید و سوزش عجیبی را در ناحیه‌ی معده‌اش احساس می‌کرد؛ طوری که بدنش شل شده بود و توانایی حرکت نداشت.

هر لحظه تن‌آساتر می‌شد و این یعنی نزدیک شدن به تباهی!

تمام توانش را در دستان ضعیفش جمع‌ کرد و فشار محکمی به طناب گران‌جان وارد کرد، اما اوضاع دشوار هیچ تغییری نکرد. دیگر هیچ رمقی در جان دردمندش نداشت؛ به طرز عجیبی دلش تمنای خواب داشت و هر ثانیه‌ی دردآوری که می‌گذشت، بدنش بی‌حرکت‌تر از قبل می‌شد و این یعنی بیهوشی مطلق!

در همان حال که خود را در آغوش تخته‌‌ی چرکین رها کرده بود، صداهای عجیبی گوشش را نوازش کردند؛ صداهایی چون قدم زدن!

ولی او، راکد خود را رها کرده بود و با بی‌جانی به زندگی‌اش خیره شده بود؛ زندگی‌ای که شیطان‌وارانه در حال فروپاشی بود!

هر لحظه که صدای قدم‌ها نزدیک‌تر می‌شد، آنیا هم دل‌آشوب‌تر می‌شد. لحظاتی بعد، فضای اتاق شیطان گرم‌تر از قبل شد و پچ‌پچ‌های مرموزانه‌ای به گوش رسید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۱ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان