دانلود و خرید کتاب به وسعت دریا معظمه ابراهیمی
تصویر جلد کتاب به وسعت دریا

کتاب به وسعت دریا

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب به وسعت دریا

کتاب به وسعت دریا به‌قلم معظمه ابراهیمی را انتشارات شاولد منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌ای از خاطرات اردوی جهادی معظمه ابراهیمی در بندر خمیر است.

درباره‌ی کتاب به وسعت دریا

اردو‌های جهادی یکی از بسترهایی است که در سال‌های اخیر در ضمن خدمت‌رسانی‌های متعدد و متنوع در بخش‌های گوناگون فرهنگی و آموزشی به مناطق محروم، امکان کار داوطلبانه را نیز فراهم کرده و سبب شده تا گروهی از افراد همراه و همدل دور هم جمع شوند و ضمن کمک به افراد نیازمند، مهارت‌های اجتماعی خود را نیز بهبود دهند و به خاطره‌سازی بپردازند. کتاب پیش رو مجموعه‌ای از خاطرات اردوی جهادی بندر خمیر است که به‌قلم معظمه ابراهیمی به رشته‌ٔ تحریر درآمده است.

خواندن کتاب به وسعت دریا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به کتاب‌های خاطره و روزنوشت از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

بخشی از کتاب به وسعت دریا

«دیوارهای حمام با سرامیک‌های صورتی خوش‌رنگ پوشیده شده، در وسط آن یک ردیف گل‌های پیچ‌درپیچ کار کرده‌اند. کف سرویس بهداشتی از موزاییک‌های ریزریز رنگارنگ ساخته شده است. چقدر زیبا هستند و آدم با دیدن این حمام و دستشویی غصه‌هایش را فراموش می‌کند. در محوطه‌ی بزرگ مسجد دو ساختمان مجزا با فاصله‌ی زیاد قرار دارد. یکی مسجد و دیگری حسینیه ما خانم‌ها در حسینیه لشتغان با چهار کولرگازی روشن شب را به صبح رساندیم. بیرون هوا شرجی است و گرمای دلچسبی دارد. اول صبح است و بچه‌ها خوابند من هم فرصت را غنیمت دانستنم و به حمام رفتم خودم را با حوله خشک کردم؛ اما هنوز بدنم خیس است. پتو هم آوردیم و زیر سرمای کولرگازی با پتو تناسب دمایی ایجاد کردیم تا سرما نخوریم آب‌نمک هم غرغره کرده‌ام. دیروز جمعه از ساعت نه صبح با فاطمه زهرا جلوی حسینیهٔ رهپویان وصال نشسته بودیم تا ساعت ده که بقیه بچه‌ها هم آمدند. وسایل و هدایا را از انبار حسینیه هن‌هن‌کنان تا سر خیابان آوردیم راننده هم آمد و گیج و سردرگم شد که این همه وسایل را چگونه در ماشین جای دهد. بالأخره به‌زور جا شدیم و ماشین حرکت کرد. مسئول رسانه گفت: «ای وای سیم رابط لپ‌تاپم را نیاورده‌ام و همگی با هم به خیابان فلاحی رفتیم.فرصت خوبی بود و کلمن را هم پر از آب کردیم. عاطفه معلم کلاس پنجم است و مادرش تا لحظهٔ آخر کنارش ماند و به او توصیه‌های فراوانی کرد. ون نوک‌مدادی به همراه بانوان جهادی حسینیهٔ انجوی با کلی وسایل که روی دو صندلی کنار راننده گذاشته بودیم در جاده روبه‌روی پتروشیمی جهرم تایر ترکاند. صدای وحشتناکی داد و من که فکر می‌کردم تصادف کرده‌ایم یا ابوالفضل (ع) بلندی گفتم و ماشین به گوشهٔ جاده کشیده شد. ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود. بچه‌ها شوکه شده بودند و مات‌ومبهوت به همدیگر نگاه می‌کردند. مهارت راننده خوب بود و خدا را شکر که چپ نکردیم.» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۳۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۴۳۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان