کتاب به وقت دی
معرفی کتاب به وقت دی
کتاب به وقت دی سرودهٔ فاطمه (الهه) دادگر است. انتشارات ماهواره این مجموعه شعر معاصر را منتشر کرده است.
درباره کتاب به وقت دی
کتاب به وقت دی یک مجموعه شعر معاصر را در قالب شعر نو در بر گرفته است. میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب به وقت دی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب به وقت دی
«روزهای سختی پشت سر میگذارم
روزهایی که میبینم و راهی جز کور شدن ندارم
میشنوم و راهی جز کر شدن ندارم
میفهمم و راهی جز سکوت ندارم
دقت کن
نگاه کن
با دست هایم اشاره میکنم به فردی که دست و پا میزند
با چشم هایی نگران
با نگاهی مضطرب
زل میزنم به چشم هایش
و کمک میخواهم
سعی میکنم گرهٔ نگاهم را کورتر کنم تا عجز و التماس مرا بیشتر بفهمد
نگاهش رد نگاهم را میگیرد
میبیند
که دست و پا میزند
اما نظاره گر غرق شدنش میشود
نگاهی آرام روانهٔ چشم هایم میکند
و با نگاهش مرا به آرامش دعوت میکند
چشم هایش اما بغض دارد
تا بغضش را میبینم
سرم را برمیگردانم
نه باورم نمیشود
دوباره نگاهم را میدوزم به نگاهش
سرش را پایین می اندازد
و انجاست که میفهمم
دیگر کاری از دست هیچکداممان بر نمیآید
کاش میتوانستم نجاتش دهم
خواستم نجاتش بدهم اما او درخواست کمکم را رد کرد»
حجم
۳۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه
حجم
۳۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۶ صفحه