دانلود و خرید کتاب سمبوسه های سرد یاسر محمدی
تصویر جلد کتاب سمبوسه های سرد

کتاب سمبوسه های سرد

نویسنده:یاسر محمدی
انتشارات:نشر تیرگان
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سمبوسه های سرد

کتاب سمبوسه‌های سرد نوشتۀ یاسر محمدی در نشر تیرگان به چاپ رسیده است این کتاب مجموعه‌ای از ۱۸ داستان کوتاه به زبان فارسی است.

درباره کتاب سمبوسه‌ های سرد

مجموعه داستان سمبوسه‌های سرد شامل ۱۸ داستان کوتاه است. این داستان‌ها مضامین اجتماعی و بومی اقلیم جنوب و بوشهر را دارند. از آنجا که یاسر محمدی، نویسندۀ کتاب، پرستار است چند داستان در موضوع شغل پرستاری و معرفی چند سندرم و بیماری نیز دارد. فضای داستان‌ها واقع‌گرایانه است و هرکدام پایانی شوکه‌کننده دارند که وجه مشخصۀ آن‌ها دردهای مشترک انسانی است.

نویسنده سعی کرده است که زوایایی جدید از واقعیت‌های اطرافمان را روایت کند؛ مثل عشق شکست‌خوردۀ پسری جنوبی و پناه آوردنش به کولر وسط یک تابستان گرم یا روایت مقایسۀ قابلگیِ جدید با روش‌های سنتی یا نگاه متفاوت پسر بچه‌ای جنوبی به رنگ دریا یا روایت زندگی پرستارانی که جهانشان طور دیگری می‌گذرد.

سمبوسه‌های سرد، کوله‌باری از فلافل، عبور از تنگه درد، خیال باطل، پیرمرد و خورشید، شرطی شدن کلاسیک، جبران، رنگ باز، بیش فعال، عشق یک پرستار، باغ‌های دریایی، مرگ ناکام، یک مافیای ساختگی، نافرجام، سندروم مرگ ناگهانی شیرخوار، ماهی گلی، گاموفوبیا؛ داماد فراری، جشن بازنشستگی عنوان داستان‌های این کتاب هستند.

خواندن کتاب سمبوسه‌ های سرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران داستان‌های کوتاه فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سمبوسه‌ های سرد

«وقتی عینکم را بر می‌دارم تا چشمم هوایی بخورد، افتاب آنقدر تیز و سیخ است که تا ته چشمم را می‌سوزاند. طوری که وقتی پلک می‌زنم رگ‌های ته چشمم برق می‌زند. با خودم می‌گویم بروم خانه یک راست می‌روم زیر کولر گازی، شکمم را لخت می‌کنم تا سرمای کولر اجنرال برود نشت کند توی شکمم. دل و قلوه و جگر را یک دور خنک بکند. و بعد هم از انجا برود سمت مخ و مخچه. این‌ها که حال آمدند. مرحله‌ی بعد پاهایم است. آنها را بالا ببرم. تا باد سرد کولر از پاچه‌ی شلوارک بدود سمت عانه و آنجا هم خنک کند. بعد آرام دست‌هایم را ببرم زیر سرم. قطرات روی صورتم را که آب زده‌ام از کنار شقیقه‌ام بتکد روی پشتی نرم لیقه ای زیر سرم. حالا که خنکی باد کولر پلک‌هایم را سنگین کرده وقتش است چشمانم را بگذارم روی هم. و با صدای وُر وُر کولر بروم به خوابی که هفت پادشاه را ببینم. اما جاده خلوت است. رویای قشنگم دارد به تاخیر می‌افتد.»

adonis
۱۴۰۲/۱۲/۲۹

عالی

کاربر ۲۳۹۷۸۱۳
۱۴۰۳/۰۴/۲۷

عاشق کتاب های داستان از این قبیل هستم

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۶۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۳ صفحه

حجم

۸۶۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۳ صفحه

قیمت:
۳۸,۰۰۰
تومان