دانلود و خرید کتاب راز سرزمین جادو (۲) آناهیتا شکرالهی
تصویر جلد کتاب راز سرزمین جادو (۲)

کتاب راز سرزمین جادو (۲)

امتیاز:
۵.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب راز سرزمین جادو (۲)

کتاب راز سرزمین جادو (۲) نوشتهٔ آناهیتا شکرالهی در خانه داستان چوک به چاپ رسیده است. این اثر یک داستان هیجان‌انگیز و تخیلی برای نوجوانان است.

درباره کتاب راز سرزمین جادو (۲)

«یاشا»، پسر ۱۸سالهٔ داستان راز سرزمین جادو (۲) که در سرزمین جادویی و همراه پدربزرگش زندگی می‌کند، در جلد نخست، یک روز بعدازظهر بدون اطلاع از خانه خارج می‌شود تا به سؤال‌های بی‌شمارش پاسخ دهد. او پیش از این هر گاه دربارهٔ سرزمین و پدر و مادرش از پدربزرگ سؤال کرده بود، جوابی نگرفته بود. پدربزرگ با خونسردی موضوع را به مسیر دیگری برده بود و در آخر با بهانه‌ای از زیر بار پاسخ‌دادن به سؤالات یاشا فرار کرده بود، اما بلأخره یاشا طاقت نیاورد و آن روز، خانه را ترک کرد تا خودش به‌دنبال جواب سؤالاتش بگردد؛ غافل از این که ماجراجویی تازهٔ او می‌توانست سرنوشت دهکدهٔ کوچکشان را عوض کند. اگر تا اینجا به سرنوشت یاشا و اینکه چه حوادثی در انتظار او است علاقه‌مند شدید، به خواندن ادامهٔ داستان در کتاب راز سرزمین جادو (۲) بنشینید. این رمان ۹ فصل دارد.

«کانون فرهنگی چوک» در سال ۱۳۸۵ و با نام «انجمن داستانی چوک» شروع به کار کرد و در تابستان ۱۳۸۹ اولین نشریهٔ الکترونیک داستانی خود را منتشر کرد. انتشار نشریات ادامه داشته و فصلنامهٔ شعر چوک نیز از سال ۱۳۹۳ به آن اضافه شده است. ماهنامه و فصلنامهٔ الکترونیک چوک برای مخاطبان فارسی‌زبان بسیاری در سراسر دنیا ارسال می‌شود. اعضای کانون فرهنگی چوک از نظر ادبی و همچنین انتشار آثار خود، بسیار فعال هستند و در بیش از ۴۰ جشنواره مقام کسب کرده‌اند. این کانون، گردهمایی‌های مجازی و حقیقی و کارگاه‌های گوناگون ادبی در زمینهٔ داستان‌نویسی، شعر، نقد ادبی و... برای علاقه‌مندان و اعضای خود برگزار کرده است.

خواندن کتاب راز سرزمین جادو (۲) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

نوجوانانِ دوستدار داستان‌های ماجراجویانه و فانتزی مخاطبان این کتاب‌ هستند.

بخشی از کتاب راز سرزمین جادو (۲)

«وندا با چهار غلام سیاه‌پوست که هیکل‌های درشتی داشتند و یک زن سیاه‌پوست و یک سمور در پشت درهای قصر، منتظر اجازهٔ شاه برای ورود بود. او سنگینی نگاه مردم و سربازها را روی خود احساس می‌کرد و آن‌ها با کنجکاوی به وندا و همراهانش نگاه می‌کردند. سعی کرد خود را بی‌توجه نشان دهد. بعد از مدتی شاه اجازه ورود را صادر کرد و آن‌ها وارد قصر شدند. وقتی درهای قصر به روی آن‌ها باز شد. تاریکی و سیاهی داخل قصر وندا را متعجب کرد. صورتش را آرام به سموری که در دستش بود نزدیک کرد. گفت: «چرا اینجا اینقدر تاریکه؟»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۹۲ صفحه

قیمت:
۱۱,۲۲۴
تومان