کتاب قصهی «طاووس»
معرفی کتاب قصهی «طاووس»
کتاب قصهی «طاووس» داستانی فانتزی نوشته آناهیتا شکرالهی، دربارهی پادشاهی است که در انتظار تولد اولین فرزندش باید با نیروهای اهریمنی موجود در قصرش بجنگد.
دربارهی کتاب قصهی «طاووس»
کتاب قصهی «طاووس» یک داستان فانتزی از آناهیتا شکرالهی است که دو داستان موازی را روایت میکند. داستان اول، داستان پادشاهی است که انتظار تولد اولین فرزندش را بعد از سالها میکشد. او نگرانیهای بسیاری دارد. زیرا برادرزادهاش که جانشین او شده است در تلاش است تا با نقشهای شوم، پادشاه و فرزندش را از بین ببرد تا بتواند سریعتر بر تخت پادشاهی بنشیند. داستان دوم کتاب قصهی «طاووس» که همزمان با این قصه اتفاق میافتد، ماجرای عجیبی است که در باغ زیبای پرندگان اتفاق میافتد و اتفاقاتی باورنکردنی را رقم میزند.
کتاب قصهی «طاووس» را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از دوستداران داستانهای فانتزی هستید، بدون شک از خواندن کتاب قصهی «طاووس» لذت میبرید.
بخشی از کتاب قصهی «طاووس»
پادشاه بعد از سالها داشت صاحب فرزندی میشد. او خوشحال بود اما بیشتر از همیشه نیروی اهریمنی را در نزدیکی خود احساس میکرد و این موضوع او را نگران کرده بود. پادشاه عصبی به نظر میرسید . او تمام سربازها را از تالار بیرون کرده بود . فقط وزیر اعظم بود که ساکت آن گوشه ایستاده و به پادشاه نگاه میکرد او از همان بچگی دوست و همراه پادشاه بود . پادشاه بدون نظر او کاری نمیکرد .
پادشاه در جای خود ایستاد و روبه وزیر کرد و گفت: «من خطر رو در یک قدمی خودم احساس میکنم . میدانم اگر بچه پسر باشد یک ساعت هم زنده نخواهد ماند.»
وزیر گفت: «ما میتوانیم سربازها را بیشتر کنیم.»
پادشاه گفت: «ولی مارها در این قصر رخنه کردند . آنها قادرند هرکاری که برادرزادهام میخواهد، انجام دهند. آه که چقدر نادان بودم که برادرزادهام را جانشین خودم کردم.»
وزیر گفت: «اما شما در آن زمان چارهای جز این نداشتید . یادتان نیست؟! شما سالها از داشتن فرزند محروم بودید در آن زمان دچار بیماری سختی شده بودید . اگر برای شما اتفاقی میافتاد، چون وارثی نداشتید این حکومت مدعیهای زیادی پیدا میکرد در آن زمان درستترین کار این بود که برادرزاده خود را به جانشینی انتخاب کنید.»
پادشاه با ناراحتی گفت: «اما حالا باید چه کرد؟ چند روز دیگر فرزندم به دنیا میآید و آن هم بعد از این همه سال ولی من نمیتوانم امنیت او را فراهم کنم . برادرزادهام در این سالها خیلی قدرتمند شده . او حتی با نیروی اهریمنیاش مارها را به فرمان خود در آورده . میترسم اگر فرزندم پسر باشد ، نیش زهرآلود خود را در بدن فرزند نورسیدهام فرو کنند.»
وزیر که انگار چیزی به فکرش رسیده بود گفت: «اما اگر دختر باشد چه؟»
حجم
۳۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
حجم
۳۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۶۵ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود و خیلی خوب بود من از اولش بیشتر خوشم اومد
من این کتاب رو خیلی دوسش دارم😍عالیه پیشنهاد میکنم بخونیدش.😊😊
داستان خیلی جذاب و گیرایی داشت و علاوه بر پسرم که ۱۰ سال داره خودم هم خیلی دوست داشتم ممنون از تیم طاقچه
من از این کتاب بسیار لذت بردم اگر نظر من رو میخوایید باید بگم که این کتاب خیلی عالی هستش حتما این کتاب رو بخونید👌👌👏
عالی بود و همین طور جذاب بهتون توصیه میکنم که حتما بخونید🙂🙃
خیلی خیلی قشنگ بود یعنی عالی بود ولی اگه طاووس خانوادش رو پیدا میکرد جذاب ترهم میشه شد ولی در کل بهترین داستانی بود که تو عمرم خوندم♥♥♥♥♥♥♥♥♥😍😍😍😍😍
خیلی عالی بود
خیلی کتاب خوبی بود از نظر من بهترین کتابی بود که تا به حال خوانده بودم عالی عالی بود حتما بخوانید 👌👌👌💟💟❤❤🌸🌸🏵🏵🌺🌺🌼🦋🦋💚💚💛💛💙💜🧡🥰🥰😘😘🌼🌼🌼
فایل صوتی رو هم میزاشتین خیلی عالی میشدن
واقعابینظیربودحتمابراش وقت بذارین😍