کتاب دان شکم گنده

کتاب «دان شکم گنده» اثری از انتشارات دی سی تامسون و ترجمۀ علی بشردانش است و انتشارات آثار سبز آن را منتشر کرده است. دان شکم گنده یک کتاب کمیک و مجموعه‌ای از ۵ قصۀ سرگرم‌کننده،‌ جالب و خنده دار برای کودکان و نوجوانان است. 

درباره کتاب دان شکم گنده 

کتاب‌های کمیک برای کودکان جذاب است و از خواندن آن لذت می‌برند. در داستان‌های مصور تصاویر نقش کلیدی ایفا می‌کنند و تقریباً با متن در یک سطح قرار دارند. حتی گاهی بخش بیشتری از محتوا از طریق تصاویر منتقل می‌شود. کودکان امروزی به دلیل استفاده از بازی‌های رایانه‌ای، و تماشای انیمیشن‌ها با تصاویر ارتباط بهتری برقرار می‌کنند. کتاب‌هایی مانند دان شکم‌گنده برای کودکانی که هنوز خواندن را نیاموخته‌اند جذابیت بیشتری دارد و هنگام خواندن کتاب از تماشای تصاویر لذت می‌برند. همچنین جملات کوتاه کتاب‌های کمیک برای کودکانی که به‌تازگی مهارت خواندن را یاد گرفته‌اند بسیار مناسب است.

کتاب دان شکم‌گنده یک کتاب کمیک است که شامل ۵ داستان می‌شود. هرکدام از داستان‌ها موضوعی متفاوت دارد وسرگرم‌کننده هستند. این مجموعه داستان‌های کمیک، طنز و ماجراجویانه هستند و نه تنها کودکان بلکه بزرگسالان را به خنده می‌اندازند. اولین داستان کتاب آرزو برای سال نو است. دان شکم‌گنده شخصیتی یسار بزرگ و غول‌پیکر است که حتی می‌تواند خانه‌ها و درخت‌ها را از جا در بیاورد، او با ساده‌ترین مفاهیم آشنا نیست به همین دلیل دست به کارهای خطرناکی می‌زند و حوادث و ماجراهای عجیب، جالب و گاه خنده‌آوری را به وجود می‌آورد. در داستان اول، دان شکم‌گنده می‌خواهد در سال جدید عادت‌های خوب داشته باشد و به دیگران کمک کند اما کمک‌های او حادثه‌آفرین است. ماجراهای دان شکم‌گنده کودکان و نوجوانان را سرگرم می‌کند. 

خواندن کتاب دان شکم گنده را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان و همچنین کسانی که به ادبیات کودک و کمیک استریپ علاقه‌مند هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دان شکم گنده

«یکی از عادت‌های خوب کمک‌کردن به مردمه. پس حالا باید شروع کنم.

انوس سلام. یه عادت خوب برای امسالت آرزو کردی؟

آره. همه به من می‌گن باید بیشتر دوش بگیرم. چون دوش گرفتن هر سه سال یک‌بار کافی نیست.

می تونم تو این کار کمت کنم.

 منو بزار پایین بشکۀ گنده. برو تو آب ببینم. خفه،‌دان،‌دارم خفه می‌شم. پس از یه دوش عالی حالا لازمه آویزون شی که خشک بشی. خاله آگی لباس‌هام رو این‌طوری خشک می‌کنه. شرط می‌بندم اون دلش می‌خواد بری و از شرت راحت بشن.»