کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما
معرفی کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما
کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما نوشتۀ شهلا نادری دلپاک است. انتشارات عصر کنکاش این کتاب آموزشی را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما
سینما تحتتأثیر عظیم و شگرف معماری قرار دارد؛ معماری با ایجاد فرمهای غیرعادی، راهروهای پیچدرپیچ، فضاهای بغرنج، پلههای ترکخورده، بازی با نور و نقاشیهای گوناگون در ایجاد هیجان در فیلمهای معناگرا (اکسپرسیونیستی) تأثیر شگرفی داشته است. هدف از کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما توجه به رابطۀ مفهومی دو هنر سینما و معماری و نزدیککردن ارتباطات متقابل آنان و همچنین ایجاد مرکزی مناسب برای تجمعات و تعاملات اجتماعی است. این پژوهش با ترکیب روشهای کمی و کیفی و باتکیهبر روش نشانهشناسی لایهایِ تحلیل فیلم، به بررسی تعدادی از فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمان و تأثیر معماری بر آنها که تا حدودی ریشههای اکسپرسیونیستی دارند، میپردازد. بحث اصلی این کتاب، رابطۀ مفهومی سینما و معماری است. در طراحی مجموعهای چون سینما پارک که بخش اعظم آن را ارتباط بصری با مخاطب تشکیل میدهد، حرکت از ماده بهسوی نور تحولی اساسی در شیوههای اجرایی به وجود میآورد؛ اگرچه در نمونههای سنتی تئاتر شرق مثل سیاهبازی تجربۀ بهکارگیری نور و پیکرنگاری از طریق سایهها آزموده شده بود، بهکارگیری خلاقانۀ نورپردازی در سینما پارک مستلزم ابداع و رابطۀ بصری نوینی بین فضاهای خارجی و داخلی است.
خواندن کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان سینما و رابطۀ آن با معماری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اکسپرسیونیست در معماری و سینما
«اکسپرسیونیسم
در تاریخ هنر، تحولات هنری اوایل قرن بیستم یعنی سالهای بین ۱۹۱۰ و ۱۹۲۵ را دوران آغاز و افول جنبش اکسپرسیونیسم نامیدند.
اکسپرسیونیستها به بیان و برداشت شخصی خویش از موضوع یا منظره اهمیت میدادند نه واقعیات آن وسعی داشت که به درونیترین احساس هنرمند بیانی بیواسطه بخشد؛ زیرا در این جنبش مهم تجربه درونی و ذهنی است نه تجربه حسی.
این اصطلاح را در معنای وسیع و چون یک روش هنری برای توصیف آثاری به کار میبرند که هنرمند در آنها بهمنظور عواطف یا حالات درونی، دست به کژنمایی واقعیت زده باشد. اما غالباً کاربرد آن به جنبش معینی در هنر مدرن محدود می. شود جنبش اکسپرسیونیسم در آلمان به عرصههای ادبیات، تئاتر، سینما، معماری و حتی موسیقی هم نفوذ کرد.
اکسپرسیونیسم انتزاعی
این اصطلاح را به طور عام در مورد جنبشی که از زمان جنگ جهانی دوم در هنر آمریکا شکل گرفت، به کار میبرند. نخستین کاربرد این اصطلاح برای توصیف برخی نقاشیهای کاندنیسکی بود؛ شاید بتوان اکسپرسیونیسم انتزاعی را نوعی نقاشی عاری از انگاره و فاقد شکلهای بنیادی چون صور هندسی به شمار آورد که از اسلوبی خودانگیخته، پویا، و قلمزنی آزاد بهره میگیرد.
فیلسوفان اکسپرسیونیسم
مبانی نظری این جنبش وامدار اندیشههای فردریش نیچه است که در اثر معروف خود با عنوان چنین گفت: زرتشت بیان نمود و مبانی فلسفی این جنبش نفی تاریخ و نفی وضعیت موجود اعتقاد به اصالت خود، تقدس ادراک حسی و بالاخره آفرینش و خلاقیت بهعنوان تظاهر الهامات متعالی است. از جمله فلاسفه جنبش اکسپرسیونیسم میتوان به فردریک نیچه و پل شیربارت اشاره کرد که تفکرات آنان تأثیر بسزایی در شکلگیری آثار این مکتب داشته است.
نقاشی و اکسپرسیونیسم
مهمترین پیشگام اکسپرسیونیسم ونگوگ بود که به طور آگاهانه طبیعت را برای بیان رنج آدمی بهصورت اغراقآمیز به تصویر کشید. ونگوگ و امپرسیونیستهای بعد از وی در کاربرد حسی رنگ و خط تأکید عمدهای بر انگیزش خود داشتند و از این نظر از تلاشهای سورا برای خلق یک نظام علمی برای بیان فرمی متمایز شدند.
اندیشههایی که او در نامههایش پیشنهاد بهعنوان بارزترین اظهارعقیده در این باره تلقی شده است اگرچه او خود را پیرو سنت رنگ گزینی اکسپرسیونیستها میدانست با برداشتی نمادگرایانه و عاطفی از این وسیله بهره جست و از هدف بازنمایی نور بسیار فراتر رفت او آگاهانه به اغراق و تغییر در صور طبیعی پرداخت تا شور دهشتناک آدمی را بیان کند. خط را نیز به نحوی بکار گرفت که بیانگر برترین احساس هنرمند در قبال طبیعت بنمایاند. ونگوگ و اکسپرسیونیستهای بعد از او در استفاده عاطفی از رنگ و خط بر دریافتها و انگیزههای خود متکی شدند. در همان زمان مونک که آثار ونگوگ را میشناخت برای بیان عواطف و هیجاناتی چون تشویش، ترس، عشق و نفرت به رنگهای پرمایه و خطهای پیچان روی آورد.»
حجم
۲۰٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۲۰٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه