کتاب در این جنگل انسان
معرفی کتاب در این جنگل انسان
کتاب در این جنگل انسان سرودهٔ نادر بهبودی و ویراستهٔ امیربهروز قاسمی است. انتشارات خیزران این مجموعه شعر معاصر را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب در این جنگل انسان
کتاب در این جنگل انسان (دفتر شعر سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۴۰۲) یک مجموعه شعر معاصر را در بر گرفته است. عنوان برخی از شعرهای کتاب حاضر عبارت است از «زندگی باید کرد»، «آینه (تولد و مرگ) (هیچ تا هیچ)»، «نور ماه و روشنایی روز»، «نیمهٔ گمشده» و «بیا مرد سفر باشیم».
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب در این جنگل انسان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در این جنگل انسان
«بیکسی درد قریبی ست
که با من متولد شده است
تا زمانی که سحرگاه، نسیم
خبر از آمدن رهگذری را آورد
که از آن سوی شفق میآمد
نیمهٔ گمشدهای...
که به دیدارش دل
رمقی تازه گرفت
و پریدن را آغاز نمود
رفت تا کوچهٔ بن بست غرور
رفت تا خالی من
تا طلوعِ بودن
تا بیابانی دور که تلی از ماسه،
به وجود خاری
قامتی سخت برافراشته در طوفان داشت
تا همآغوشی آرام نگاه دو رفیق
رفت از ظلمت تنها بودن
به سحرگاه خوشِ دل بستن
و سرانجام سفر
در خزانی که پرستو به دیارش برگشت
رهگذر بیخبر از شوق پرستو
به پریدن با او
رفت در وادی عشق
و پرستو که پریدن را،
رفتن را،
از او آموخت
پر پروازش ماند
و سحرگاه در این آبی آرام بلند
بانگ آورد، که آه!
بیکسی درد قریبی ست
که با من متولد شده است...»
حجم
۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه
حجم
۴۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۸ صفحه