کتاب فقط پنج ملاقات
معرفی کتاب فقط پنج ملاقات
کتاب فقط پنج ملاقات نوشتۀ فاطمه (هایده) سدادی مقدم و حاصل ویراستاری اکرم رضایی نژاد است. انتشارات عصر کنکاش این مجموعۀ داستان کوتاه را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب فقط پنج ملاقات
کتاب فقط پنج ملاقات نوشتۀ فاطمه سدادی مقدم و حاوی مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی است. داستانهای این کتاب به روابط اجتماعی و زندگی یک زن تنها پرداخته است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب فقط پنج ملاقات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به علاقهمندان به داستانهای کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فقط پنج ملاقات
«سریال قشنگی بود هر شب تماشا میکردم هنرپیشه نقش اول زن را خیلی دوست داشتم و از طرفدارانش بودم بازیگر مرد سریال اما خیلی معروف، نبود مردی تنومند با دستهای ورزیده که به نظر میرسید ورزشکار باشد.
نگاه نافذ و صدای خوبی داشت؛ اما حرفهای بازی نمیکرد، شاید به همین خاطر هم بود که در قسمت دوم فیلم مرد و بازیگر زن تنها و فقط در مرور خاطرات یا جریان بازپرسی بازی او را نشان ماند دادند.
صدای عجیبی داشت که در گوشم طنین میانداخت. یکلحظه از ذهنم گذشت.
چه خوب بود اگر با مردی شبیه او ازدواج میکردم یا نه کاش میشد او را از نزدیک ببینم.
حالم خوب نبود بیماری دست از سرم برنمیداشت و اسکن را انجام دادم؛ اما فایدهای نداشت هیچ اثری از بیماری خاصی نبود و همه اندامهای داخلی کارشان را درست انجام میدادند.
اما من غش میکردم در خیابان در خانه بدون اینکه کنترلی روی خودم داشته باشم میافتادم روی زمین و بعد از چند دقیقه وقتی به خودم میآمدم چشمهای نگران و صورتهای حیرتزده بالای سرم بودند.
چند متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک هم هیچکدام درمانی برای بیماریم پیدا نکردند بالاخره رفتم پیش یک دکتر داخلی که در محلهمان معروف بود و همه برای هر بیماری سراغش میرفتند.
وضعیتم را با گریه برای دکتر شرح دادم با صبوری خاصی همه حرفهایم را شنید و نتیجه آزمایشات را بررسی کرد.
شما بیماری خاصی. نداری؛ اما مقاومت بدنت در مقابل فشارهای عصبی و استرس کم شده و بدن دیگر تمایلی به همراهی شما برای پذیرش استرس نداره یعنی باید چیکار کنم؟
اینکه بگم استرس نداشته باشی و عصبی نشی که مطمئناً امکانپذیر نیست؛ اما باید مقاومت بدنتو افزایش بدی و تلاش کنی که سیستم عصبی هم ترمیم بشه و تاحدامکان به استاندارد سلامت برسه؟
مگه سیستم عصبی درمان هم میشه که به استاندار سلامت بله حتماً اینکه بیشتر آدمها در درمان اعصاب ناموفقاند بیاهمیتی و عدم باور دانش سلامت اعصابه خب شما ثابت کن که بازگشت سلامت اعصاب امکان پذیره.
چطور باید اینکارو انجام بدم؟
اگر دوست داری روی پاهای خودت راهبری و ویلچیر دوست نداری ورزش رو شروع کن ورزش جلسات مراقبه، ارتباط با افراد مثبتاندیش و البته تمرین زندگی در زمان حال.
ورزش و مراقبه و ارتباط رو فهمیدم؛ اما تمرین زندگی در زمان حال رو چطور باید انجام داد؟
البته من ورزشهای پرهیجان و سخت رو برای شروع توصیه نمیکنم اتفاقاً باید ورزش آروم ولی مداوم باشه. وقتی ورزش و مراقبه رو شروع کنی با بقیه موارد هم کمکم آشنا میشی. نسخه پر ویتامینی هم برایم نوشت و تأکید کرد که ورزش را شروع کنم.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه