کتاب توت فرنگی های روی دیوار
معرفی کتاب توت فرنگی های روی دیوار
کتاب «توت فرنگی های روی دیوار»نوشتۀ محمد سرشار است و نشر معارف آن را منتشر کرده است. کتاب توت فرنگی های روی دیوار مجموعهای از ۱۲ داستان کوتاه است.
درباره کتاب توت فرنگی های روی دیوار
داستان همین شنبه اتفاق میافتد اولین داستان این مجموعه است که با یک جلسۀ بازجویی آغاز میشود. بازجویی یک مأمور ساواک از یک کارمند ثبتاحوال که به خرابکاری متهم شده است. بازجو اطمینان دارد که او در بمبگذاریهای اخیر نقش داشته اما کارمند اصرار دارد که بیخبر است،۲۲ سال به سلطنت خدمت کرده و اولین کارمندی بود که به عضویت حزب رستاخیز درآمده است. هرچقدر لحن بازجو خشن و تند است، قسمهایی که کارمند به تاج اعلیحضرت میخورد و توصیفاتش از نحوۀ دستگیری نشان از این دارد که کارمند داستان قصد تحقیر و تمسخر مأمور را دارد. بهزعم نویسنده داستان توتفرنگیهای روی دیوار معروفترین اثر این مجموعه به شمار میرود، داستان مردی که خوابهایش را در جیبش گذاشته بود ۶ ماه به طول انجامید تا نوشته شود و داستان حلزونهای خانهبهدوش خاطرات محمد سرشار از شهید آوینی است.
کتاب توتفرنگیهای روی دیوار مجموعهای از ۱۲ داستان کوتاه است. داستانهای این کتاب از یک نظم زمانی برخوردارند؛ از انقلاب شروع میشوند، جنگ تحمیلی را پشت سر میگذارند، دورۀ ۸ سالۀ سازندگی و اصلاحات را نشان میدهند و در نهایت به سال هایی میرسند که محمد سرشار از آن به عنوان سپیدۀ خوابهای سیاه یاد میکند. محمد سرشار نمایندۀ نسل سوم داستاننویسان متعهد است که تلاش کرده تا بتواند از طریق روایت داستانی مهم ترین اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دورههای مختلف را بیان کند.
فهرست مطالب کتاب توتفرنگیهای روی دیوار عبارت است از: «پیشخوان»، «همین شنبه اتفاق میافتد»، «آخرین چهارشنبۀ زرد و سرخ»، «توتفرنگیهای روی دیوار»، «حلزونهای خانهبهدوش»، «سالها میگذرد، حادثهها میآید»، «مردی که خوابهایش را در جیبش گذاشته بود»، «روزنامهنگار»، «کمپینی برای یادآوری یک امام»، «مشاور مذهبی»، «ش.ج»، «داستان ما و کدخدایی که نمیخواست فرفره بسازیم«، «روح توافقنامۀ آبجی و خسرو خان».
خواندن کتاب توت فرنگی های روی دیوار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و علاقهمندان به داستانهای کوتاه ایرانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب توت فرنگی های روی دیوار
«کدوم خرابکاری قربان؟
همۀ اون بمبگذاریها. همین برنامۀ این شب.
کدوم برنامه؟
کدوم برنامه؟ بهت می گم. آقا بیا معامله کنیم. بیا پای کار.
آقای خرابکار، دارم بهت می گم. برخورد بسیار خشن باهات میکنیم، اگه اصلاح نشی. دستور شخص اعلیحضرته. هیشکی هم به دادت نمیرسه. بلایی به سرت میارم که نشنیده باشی. کاری میکنم که حس کنی چطور روح از تکتک سلولات بیرون میاد. اول از ناخنات شروع میشه؛ بعد میبینی دیگه انگشتات هم مال خودت نیست. ذرهذره میام جلو. نه می تونی بمیری، نه راه فرار داری. فقط باید احساسش کنی.»
حجم
۷۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۷۵۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه