کتاب میراث اوریشا (جلد دوم، بچه های خشم و انتقام)
معرفی کتاب میراث اوریشا (جلد دوم، بچه های خشم و انتقام)
کتاب الکترونیکی میراث اوریشا (جلد دوم، بچه های خشم و انتقام) نوشتهٔ تومی آدیمی، یک رمان فانتزی پرفروش است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد و در مدت کوتاهی جوایز متعددی را به خود اختصاص داد و به یکی از محبوبترین کتابهای فانتزی جوانان تبدیل شد. این کتاب با ترجمهٔ نیلوفر اسکندری فرد در انتشارات آناناس چاپ شده است.
درباره کتاب میراث اوریشا میراث اوریشا (جلد دوم، بچه های خشم و انتقام)
بچههای خشم و انتقام دومین جلد از سری میراث اوریشا است و در دنیایی خیالی به نام اوریشا جریان دارد. این رمان داستان زلی، دختر جوانی از قبیلهٔ مَجی را روایت میکند که قدرتهای جادویی او و همنوعانش به دلیل فرمانروای بیرحم و ظلمهای او از بین رفته است. داستان از آنجا شروع میشود که آیندهٔ اوریشا مورد تهدید قرار گرفته است. زیلی به هدفش دست یافته و توانسته جادو را به اوریشا برگرداند، اما به بهایی بسیار بزرگ. اندوه، فقدان و البته عذاب وجدان، دست از سر زیلی برنمیدارد چون او احساس میکند مسئول مرگ پدرش بوده است. زیلی و برادر بزرگترش، زین، به شاهزاده آماری کمک میکنند که به تاج و تخت دست یابد، با این باور که تمام اعضای خانواده او کشته شدهاند. اما ملکه ناهاندا، مادر آماری، زنده است و هراس انگیزتر از همیشه. زیلی، زین و آماری به گروهی شورشی از ماجیها میپیوندند که در تلاش هستند از مردم خود در برابر تهدیدهای جدید و قدیمی محافظت کنند.
کتاب میراث اوریشا (جلد دوم، بچه های خشم و انتقام) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای جوانان و بزرگسالانی که به داستانهای فانتزی علاقه دارند، بسیار مناسب است. همچنین، خوانندگانی که به دنبال داستانهایی با تمهای اجتماعی و سیاسی و همچنین شخصیتپردازیهای قوی و دنیاسازیهای دقیق هستند، از این کتاب لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب میراث اوریشا (جلد دوم، بچه های خشم و انتقام)
«مردم دسته دسته در حال خارج شدن از اوریشا بودند و سکههای طلا و تمام دارایی خودشان را به ناخدای کشتیهایی میدادند که بتواند آنها را از اوریشا خارج کند. آنها دیگر اوریشا را جای امنی برای زندگی نمیدانستند و تصور میکردند باید امنیت را در جای دیگری جستوجو کنند. قیافهی غمگین آنها مانند خنجری بر قلبم فرو میرفت. احساس میکردم من در مقابل اوریشا مسئول هستم و باید با رسیدن به تاجوتخت آغازگر عصر جدیدی برای مردم اوریشا باشم و آرامش و امنیت را برای مردم اوریشا به ارمغان بیاورم. باید هر چه که اینان و پدر خراب کردند را دوباره ترمیم کنم. هنگامیکه به اهدافم و کارهایی که میتوانستم برای اوریشا انجام دهم فکر میکردم، احساس دلگرمی عجیبی به من دست میداد. در کشتی مقدار زیادی اسلحه وجود داشت که همه از همان فلز سیاه ساخته شده بود که بدن مجیها را میسوزاند و قدرت آنها را خنثی میکرد. این روزها این فلز خریدار زیادی پیدا کرده بود چون افراد معمولی که از جادوي مجیها میترسیدند می خواستند بهوسیلهی آن از خود دفاع کنند. در ابتدا زیلی راضی نبود که آن سلاحها را بفروشیم اما هنگامیکه از نظر غذا و سایر امکانات در مضیقه قرار گرفتیم زیلی موافقت کرد که آنها را بفروشیم».
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۶ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸۶ صفحه
نظرات کاربران
داستان خوبیه قسمت اولش هم خوبه ٠ دوست داری تا آخر بخونی