کتاب من آلیس این سرزمین نبودم
معرفی کتاب من آلیس این سرزمین نبودم
کتاب من آلیس این سرزمین نبودم سرودۀ نفیسه افشار است. این مجموعه شعر معاصر را انتشارات متخصصان منتشر کرده است.
درباره کتاب من آلیس این سرزمین نبودم
کتاب من آلیس این سرزمین نبودم، حاوی یک مجموعه شعر معاصر ایرانی است. این شعرها در قالب شعر نو سروده شده است. میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب من آلیس این سرزمین نبودم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به شعر معاصر ایران از خواندن کتاب «من آلیس این سرزمین نبودم» لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب من آلیس این سرزمین نبودم
«سنگنبشته
به یاری این دستها
که نشانی از آرزوهای گمشده
بر ذهنشان
نقش نیست
برای روح آوارهام باید خانهای بسازم
و روی دیوارش با خط خوش بنویسم
مزار مرا
با شعرم تعمید دهید
که تنها
و تنها
دست واژه به باورم رسید
و در سکوت سخن
فریاد صداقتم شد.
شهر غریب
ذهن پوسیده
از دهان خشک خیابانهای این شهر
مغز مرا میجود.
اینجا روزمرگی
روزی هزار بار جان میدهد
و وقتی بخواهی
خیلی طبیعی رفتار کنی
سوی بالای چشمها
چنان کورت میکند
که تا ماهها
راه خانه را گم کنی
بیچاره روز و شب
بس که قدمهایش را
روی آسفالت کشاند
و در ترحم آبریز کوچهها
مانند جنین بیگناه کنار سطلآشغال جان سپرد
اگر بخواهم
طبق قولی که به قدمهایم دادهام
رفتار کنم،
روزی یادم را
در حافظهٔ مردم این شهر
که برایشان مهربان بودم
جا خواهم گذاشت.
من آلیس این سرزمین نبودم
از عجایب این سرزمین
و تماشای بازآفرینی الاکلنگ
به سخرهٔ صندلی شگفت نشستهام
در سیرک صورتکهای آدمنما از گیجاویج سرخوشی
تا سردرگمی میان آنچه که نیست،
به این جنون رقصیدم
زهر خوردم؛
و تن تنانه به خود پیچیدم
از خوشی مردم
و دور باطل این گروتسک
بارها گریستم.
من... آلیس این سرزمین... نبودم!»
حجم
۳۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۳۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه