دانلود و خرید کتاب شبی که خدا را دیدم عبدالصاحب مالک
تصویر جلد کتاب شبی که خدا را دیدم

کتاب شبی که خدا را دیدم

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شبی که خدا را دیدم

کتاب شبی که خدا را دیدم نوشتۀ عبدالصاحب مالک است. این رمان را انتشارات نوآوران سینا منتشر کرده است.

درباره کتاب شبی که خدا را دیدم

آنچه در کتاب شبی که خدا را دیدم نوشته شده، داستانی است مستند که صادقانه و بر اساس واقعیت روایت شده است. این رمان حاوی قصه‌ای مشتمل بر ماجراهایی معمول و گاه غیرمعمول و غریبه و رخدادهایی عجیب است. زندگی پر فرازونشیب جوانمردی به نام «فرهاد» در این اثر روایت شده است. فرهاد یک‌باره در تلهٔ مشکلات متعدد و چالش‌هایی نفس‌گیر گرفتار می‌شود. او ناچار برای حل این چالش‌ها و برای حفظ آسایش خانواده‌اش، مدت‌ها جانانه می‌جنگد و تلاش بسیار می‌کند، اما کوشش‌ها بی‌فایده است. او بعد از ناکام‌ماندن در حل گرفتاری‌ها، دچار سرخوردگی و عصیانی عمیق می‌شود و دل از دنیا می‌برد و ناگهان دست به خودکشی می‌زند. در واپسین لحظات زندگی و در شب واقعه، درحالی‌که عملاً در انتهای راه و در نقطهٔ پایان است، ناگهان اتفاقاتی عجیب میفتد؛ گویی دست‌های مرموزی برای یاری فرهاد از آستین بیرون می‌آید.

خواندن کتاب شبی که خدا را دیدم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های ایرانی کتابی خواندنی و جذاب است.

بخشی از کتاب شبی که خدا را دیدم

«در واقع همان شب بود که فهمیدم تنها نیستم، رها شده به حال خود نیستم... تا آن موقع متوجه بسیاری از نشانه‌های اطرافم و چیزهایی که دور و برم بودند، نبودم... تا قبل از آن، گمان می‌کردم که آب و باد و سنگ و... بی‌جان هستند... ولی به نظر می‌رسید که در حقیقت و در باطن وجودی خود... زنده بودند... همهٔ آنها جان داشتند... چیزهایی یا پدیده‌هایی که جاری و فعال بودند... بسیار ملموس و تأثیرگذار بودند... آنها همگی نزدیک یا به عبارتی دقیق‌تر، کنارم بودند...!

در امتداد آن شب طولانی و عجیب و خارق‌العاده بود که بسیاری از شگفتی‌های خلقت را دیدم و حقایقی شگرف برمن آشکار شد... تا آن شب که شاید به‌نوعی به شب وصال... تبدیل شده بود هرگز متوجه وجود مؤثر این پدیده‌ها نشده بودم...!

هرگز در تصورم نمی‌گنجید این پدیده‌ها دارای شعور باشند... پدیده‌های آشنایی که دائماً همراه و در کنارشان بوده و گاهی ساعت‌ها با آنها سروکار داشتم... هرگز در تصورم نمی‌گنجید که در شبی تاریک و سرد، چنین حقایق نابی در چنین قالب هوشمندانه و زیبایی و در چنین جایگاهی ماورایی و... را بتوانم ببینم... هرگز باورم نمی‌شد این پدیده‌ها حتی بتوانند وسیلهٔ نجات و رهاییم شوند...!

شاید هم تا آن موقع به اعتقاد قلبی و باوری عمیق نرسیده بودم که بتوانم نشانه‌ها و عوامل یاری‌دهندهٔ اطرافم را درک کنم... دقیقاً همان‌طور که بسیاری از شگفتی‌ها و توانمندی‌های درون وجودمان را هنوز به‌درستی نشناخته و درک نکرده‌ایم و حتی گاهی به قدرت عظیم و گستردهٔ پدیده‌های درونی و شناخته شده‌ای وجود خودمان هم باوری شایسته نداریم...!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱۴۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان