دانلود و خرید کتاب بوم، توسعه و آموزش ابراهیم خدائی
تصویر جلد کتاب بوم، توسعه و آموزش

کتاب بوم، توسعه و آموزش

معرفی کتاب بوم، توسعه و آموزش

کتاب بوم، توسعه و آموزش نوشتهٔ ابراهیم خدائی با مقدمه‌ای از دکتر محسن رنانی است و انتشارات نور علم آن را منتشر کرده است. این کتاب جامعه‌شناسی تاریخی آموزش و پرورش ایران است.

درباره کتاب بوم، توسعه و آموزش

از منظر جغرافیایی، ایران سرزمینی است با چهار اقلیم و چهار فصل که از ترکیب آن‌ها زیست‌بوم‌های متنوع و بوم‌سازگان (اکوسیستم‌های) گوناگونی شکل گرفته است که فرصت‌ها و جذابیت‌های فراوانی را برای این کشور فراهم آورده است. همین تنوع جغرافیایی را در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز شاهدیم. گروه‌های قومی، مذهبی و زبانی متنوع با همگونی‌های بسیار و ناهمگونی‌های بسیارتر، سرزمینی و ملتی به نام ایران را تشکیل داده‌اند که گرچه همه به شدت نسبت به آن پیوستگی و همبستگی دارند اما هر یک به شیوه خود می‌خواهد و می‌تواند به اعتلای این سرزمین و رشدو توسعه آن یاری برساند. اکنون در بستری چنین متنوع و فراخ چگونه می‌خواهیم یک برنامه آموزشی، یک محتوای درسی، یک الگوی تربیتی و یک شیوه فکری و رفتاری یگانه را بر همه نوباوگان آن اعمال کنیم؟

کودکان ما باید در بستر صدها و بلکه هزاران خرده‌فرهنگ و جامعه محلی ببالند، رشد کنند و آموزش ببینند و همراه با آن میلیون‌ها خانواده نیز هر کدام با ساختار، نظام ارزشی و پیشینه فکری و فرهنگی متفاوت این کودکان را حمایت، تأمین، پایش و آمایش کنند. اکنون چگونه نظام آموزش تمرکزگرا می‌خواهد بر بستری بااین‌همه تنوع، با قالب‌هایی استاندارد، یک‌دست و یکسان کودکان ما را آموزش بدهد و بلکه تربیت کند؟ چنین شیوه‌ای جز با اجبار به پیش نخواهد رفت و حاصل آن نیز یک‌پارچه شدن مکانیکی همه چیز و از بین رفتن رابطه اندام‌وار (ارگانیک) کودکان با محیط زندگی‌شان خواهد بود. و چنین می‌شود که بیشتر کودکان ما پس از تحصیل در هر سطحی، می‌خواهند از پیرامون فرار کنند و به مرکز بروند و از مرکز فرار کنند و به بیرون بروند. چون آنچه ما به آنان می‌آموزیم و برای آن آماده‌شان می کنیم همانا به درد نه همان زیست‌بوم طبیعی و فرهنگی که در آن بالیده‌اند بلکه به درد زیست بوم مرکز و بیرون می‌خورد.

راستی وقتی درس یک کودک در هر سطحی (دبستان یا دبیرستان) تمام می‌شود آیا او آینده خود را بیشتر در ماندن و فعالیت و خلاقیت در محیط زادوبوم خویش می‌جوید یا در رفتن به هرجایی غیر از زیست‌بوم خویش؟ اگر پاسخ، دومی است کافی است تا ما بپذیریم که شیوه آموزشمان خطاست و نظام تمرکزگرا و دولت‌سالار آموزشی ما کودکان ما را از یک سو از زیست بوم طبیعی و فرهنگی خویش جدا می‌کند و از سوی دیگر هیچ پیوند عقلانی و اندام‌وار مستحکمی بین او و ساختارهای بیرونی برقرار نمی‌کند و این آغازی است بر دوره بلندی از سرگردانی برای یک جوان که می‌خواهد زندگی خود را شکل دهد و تثبیت کند.

در واقع شایسته است که نظام آموزش ضمن داشتن سازوکاری برای تاکید و تقویت مولفه‌های هویت ملی، برای ارتباط کودک با مولفه زیست‌بوم خویش نیز برنامه و تدبیری داشته باشد. در واقع شایسته است همان‌طور که در برنامه پیشنهادی در بخش واپسین این کتاب پیشنهاد شده است؛ در دوره دبستان (ابتدایی) بر ایجاد شناخت و ارتباط عاطفی و ذهنی با فرهنگ بومی و مولفه‌های زیست‌بوم اجتماعی تاکید شود؛ و در دوره دبیرستان (متوسطه) بخشی از محتوای دروس در همه رشته‌ها، به زیست‌بوم طبیعی و اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان معطوف شود؛ به‌گونه‌ای که بعد از گرفتن دیپلم تمایل داشته باشند در محیط زندگی خود بمانند و شاغل شوند و احساس کنند می‌توانند در زیست‌بوم طبیعی و اجتماعی خود زندگی شرافتمندانه‌ای سامان دهند؛ و انگیزه و توان داشته باشند که خلاقیت خود را در بستر همین جامعه بومی شکوفا کنند. روشن است که به‌گونه‌ای طبیعی بخشی از نظام آموزشی نیز بسترساز آشنایی دانش‌آموزان با دنیای پیرامون ایشان خواهد بود و از میان آن‌ها کسانی نیز خلاقیّت‌ها و توانمندی‌های خویش را در محیطی بیرون از زیست‌بوم خویش پی‌گیری خواهند کرد.

البته اکنون پرسش بزرگی که در برابر ما قرار دارد این است که چه کسی باید این گذار از نظام آموزش رسمی موجود به یک نظام بوم‌گرا را مدیریت و هدایت کند؟ قاعدتا در لحظه اکنون تنها حکومت است که ابزار این تحول را در دست دارد. اما متاسفانه نظام بوروکراتیک کنونی توان ورود به چنین برنامه عظیمی را ندارد. در واقع مخاطب این کتاب، ستاد آموزش و پرورش یا وزیر یا حتی کلیت حکومت است در حالی که هیچکدام از آنان فعلا توانایی ورود به چنین بحث عظیمی را ندارند. چرا که آنان هم‌اکنون درگیر انبوه مسائل ریز و درشتی هستند که روزاروز بر هم انباشته می‌شود و حل‌وفصل آنها سال‌هاست برزمین مانده است؛ و بوروکراسی حاکم نتوانسته است راهکاری برای حل آن‌ها بیابد یا اگر راهکاری یافته است از اجرای آن ناتوان بوده است و اگر راهکاری را نیز اجرا کرده است به علت ناکارامدی، به شکست کشیده شده است. در واقع تحولاتی به این عظمت نیازمند توجیه، پذیرش و حمایت فکری و عملی مراجع اصلی سیاسی است و در شرایط کنونی دغدغه آن مراجع مسائل عاجل دیگری است. پس مساله این است که برای تحقق چنین تحولی، باید ستاد را توجیه کنیم یا شخص مقامات ارشد را و پرسش این است که آیا این شدنی است و اکنون پاسخ این است: «اگر هم شدنی باشد، نشدنی است!».

از این گذشته، مگر نه این است که این کتاب از تمرکزگرایی و دولت‌سالاری می‌نالد، پس چگونه می‌توان توقع داشت با سالاری یک دولت تمرکزگرا از این شرایط رهایی یابیم؟ در واقع ایدئولوژی، هر ساختار سیاسی و سازمانی را گرفتار تمرکز و دیوان‌سالاری مخرب می‌کند و امکان بوم‌گرایی را در همه حوزه‌ها از بین می برد. در حوزه آموزش حتی در تدوین کتاب‌های علمی محض و غیرعقیدتی نیز این گرفتاری وجود دارد. فراتر از این، اکنون نه تنها مساله بوم‌گرایی در آموزش کاملا مغفول مانده است بلکه حتی اصول مسلم علمی (مثل این که محتوای کتاب‌های درسی باید با سن کودک و مراحل رشد عصبی-مغزی و ظرفیت‌های شناختی او متناسب باشد) نیز نادیده گرفته می‌شود.

اکنون ترویج اندیشه بوم‌گرایی در آموزش حتی در سطح دانشگاهی هم دردی را دوا نمی‌کند. ما در بسیاری از زمینه‌ها و از جمله همین موضوع، با «کمبود دانش»‌ روبه‌رو نیستیم، بلکه با «کمبود بینش» و «کمبود کنش» روبه‌رو هستیم. بینش و کنش را باید از سطح مدرسه (شخص معلم) و خانواده شروع کنیم. در سطوح بالاتر، بینش و کنشی هم اگر رخ دهد آن را عقیم می‌کنند.

هدف این است که هر دانش آموز وقتی از دبیرستان فارغ شد و اگر نخواست به دانشگاه برود، بخواهد و بتواند در زیست‌بوم خودش مسکن گزیند، اشتغالی راه بیندازد و افقی برای زندگی‌اش ترسیم کند. او نباید همه افق‌ها را در مهاجرت به سوی دیگر مکان‌ها و در خروج از اقلیم خودش ببیند. بنابراین باید کودک یزدی را در همان دوره آموزش کودکی با مساله کم‌آبی این استان و مساله گرمایش زمین آشنا کرد و معرفی روش‌های کشاورزی نوین و فرا-کم-‌آب را وارد برنامه‌ درسی‌اش کرد. یا کودک زاگرس‌نشین باید با مفهوم و ارزش و کارکرد و روش‌های حفظ مرتع آشنا شود. و کودک شمال‌نشین باید نسبت به اقتصاد دریا و شیلات و آسیب‌های آن و روش‌های نوین پرورش محصولات دریایی شناخت پیدا کند.

آموزش بوم‌گرا یعنی وارد کردن ملاحظات اقلیمی و فرهنگی در برنامه آموزشی؛ یعنی ترکیب دانش و روش و منش و کنش بر بستر زیست‌بوم طبیعی و اجتماعی. این می‌شود شکوفاندن نهال آموزش با آبِ جامعه و بر بستر خاکِ تاریخ و جغرافیا. همچنان که جغرافیای طبیعی و سیاسی بر سرنوشت‌ها ملت‌ها اثر می‌گذارد اقلیم و فرهنگ نیز بر سرنوشت فرد اثر می‌گذارد. و همان گونه‌که توسعه ملی بدون ملاحظه جغرافیای طبیعی و سیاسی شکست می‌خورد، آموزش ثمر بخش نیز بدون ملاحظه بوم، اقلیم و فرهنگ شکست می‌خورد.

این کتاب از جنس «تقریر حقیقت» است که گام مهمی است برای شروع و البته تا «تقلیل مرارت» راه درازی در پیش است. برای تقریر حقیقت، تلاش ما موثر است ولی برای تقلیل مرارت، توجیه و همراهی نظام سیاسی لازم است. در واقع این کتاب تدوین شده است تا اهمیت مساله بوم‌گرایی در آموزش را به ما گوشزد کند و ابعاد تمرکزگرایی و دولت‌سالاری و بی‌توجهی به تنوّع جغرافیایی و فرهنگی سرزمین ایران را در نظام نوین آموزشی از دوره مشروطه تا امروز تشریح کند و در این کار نیز کامیاب بوده است.

خواندن کتاب بوم، توسعه و آموزش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

پیشنهاد می‌کنیم که هر معلمی این کتاب را بخواند و یک نسخه از آن در هر مدرسه‌ای وجود داشته باشد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۳٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان