کتاب شور عشق
معرفی کتاب شور عشق
کتاب شور عشق نوشتهٔ آیدا فاضل زاده است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شور عشق
هدف از نگارش این کتاب، گنجاندن معانی خودشناسی در قالب داستانهای کوتاه و برای مخاطبانی در هر سن و با هر سلیقهای است تا علاوه بر حمل راحت کتاب، مطالعۀ آن در هر مکان (منزل، محل کار، مترو و)... و هر زمان که وقت آزاد دارند، راحت، جذاب و قابل استفاده باشد.
خواندن کتاب شور عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران داستانهای دوزبانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شور عشق
«ماهی کوچولو و قلمـرو بینهایت
little fish and infinite territory
هـمچنان که پیش میآمد، میدرخشید. خدای من! چه درخشش و زیبایی منحصربهفردی. پس چرا غیر از من، کسی او را نمیبیند؟ اینها مکالمۀ درونی ماهی کوچولو بود.
سلام ماهی کوچولو، چه صدای دلنشین و مهربانی! ماهی کوچولو که ترسیده بود، با صدای لرزان گفت: «سسس للل ااا مم. تو کی هستی؟» نور درخشان پاسخ داد: «اسم من آزادیه؛ دوست داری بیشتر با هم آشنا بشیم؟»
ماهی کوچولو که تابهحال چیزی به این عظمت و زیبایی ندیده بود، با صدای لرزان گفت: «تو از کجا میای؟ من رو از کجا میشناسی؟ چطوری پیدام کردی؟ اینجا اینقدر تاریکه که به همین راحتیا نمیشه کسی رو پیدا کرد. منم گم شدم، ولی بهخاطر این تاریکی نتونستم دوباره خونم رو پیدا کنم.»
آزادی: «من همیشه تو رو میدیدم و پیشت بودم. دیگه نگران نباش ماهی کوچولو! قراره با هم خونت رو پیدا کنیم. منم برای همین اینجام.»
ماهی کوچولو: «پس چرا کسی تو رو نمیبینه؟ نکنه من دارم خواب میبینم؟»
آزادی، نور خودش رو روی بخشی متمرکز کرد و گفت: «ببین ماهی کوچولو، اینا همه چشمبند بستن تا نبینن، ولی تو خودت من رو صدا کردی. اینها هم هروقت زمانش برسه، میان دنبالشون تا راه برگشت به خونه رو نشونشون بدن. خود تو هم میتونی وقتی راه رو یاد گرفتی، بیای دنبال دوستات.
پس بهتره وقت رو بیش از این از دست ندیم و راه بیفتیم؛ موافقی؟»
ماهی کوچولو یادش افتاد، درست زمانی که از رفتن به خونه ناامید شده بود، نور کوچکی در وسط قفسه سینهاش دیده بود، بهآرامی بالهاش را روی آن گذاشته بود و زیر لب طلب کمک کرده بود. لحظهای با خودش فکر کرده بود که نکند همهاش خیالاتی در پس پرده ذهنش بوده، ولی این رخداد آنچنان عمیق و حقیقی جلوهگر شده بود که نتوانست تردید کند.
با ذوقی بیکران فریاد زد: «پس تو همانی. هوورراا»
خوب، آمادهای ماهی کوچولو؟
بله، چه جورم.
پس بزن بریم.
ماهی کوچولو: «تا خونه خیلی راهه؟»
آزادی: «خیلی راه نیست فسقلی؛ باید از هفتدریا بگذریم تا به اقیانوس برسیم. اونجا خونۀ توست. وقتی از مسیر لذت ببری، زمان هم چشم برهمزدنی میگذره؛ فقط یادت باشه در این مسیر چیزای قشنگ زیادی هست، ولی موجودات خطرناک و مسیرهای ناشناخته هم هست. حواست به من باشه تا گم نشی یا طعمۀ موجودات دیگه نشی.»
مگه تو نگفتی مراقبمی؟
گفتم، ولی اینم میگم که باید به حرفهای من گوش بدی و به نشانههای راه دقت کنی دوست کوچولوی دوستداشتنی من!»
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه