کتاب مثبت اندیشی سمی (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب مثبت اندیشی سمی (خلاصه کتاب)
خلاصهکتاب مثبت اندیشی سمی (خلاصه کتاب) نوشتهٔ ویتنی گودمن و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار نگار نوین آن را منتشر کرده است. خواندن این خلاصهکتاب مساوی است با ترک وسواس همیشه مثبت بودن.
درباره خلاصهکتاب مثبت اندیشی سمی
با مطالعه این خلاصهکتاب میآموزید که مثبتاندیشی سمی را کنار بگذارید!
«مثبت فکر کن!» ای کاش به همین سادگی بود. ای کاش، مثبتاندیشی میتوانست تمام احساسات منفی را از بین ببرد و موفقیت و خوشبختی را تضمین کند. در آمریکا، این دروغی است که بسیاری از مردم، آن را باور کردهاند و از قضا، این فشار دائمی برای مثبتبودن، حالمان را بدتر هم کرده است.
ویتنی گودمن درمانگر حوزهٔ ازدواج و خانواده است که علیه مثبتاندیشی سمی فعالیت میکند. او در اواسط دهه بیست زندگیاش، از اینکه همیشه تظاهر به خوشحالی کند، به تنگ آمده بود و بهعنوان یک درمانگر، خیلی زود متوجه شد که هدایت مراجعهکنندگان بهسمت عواطف و تفکرات مثبت، کاملاً بیتأثیر است. ما، بهطور مدام از خودم میپرسیم که: «چرا نمیتوانیم دربارهٔ احساساتمان صادق باشیم؛ و اگر انواع خاصی از مثبتگرایی، عملاً مضر باشند، آنگاه چه کار باید کنیم؟!»
تصور کنید، همینحالا به شما اطلاع دهند که از شغلتان برکنار شدهاید. طبیعتاً ناراحت خواهید شد؛ حتی ممکن است آنقدر عصبانی شوید که اگر کاردی هم به جسمتان بزنند، خون از رگهایتان بیرون نمیزند. حالا باید چه کاری انجام دهید؟ چگونه اجارهٔ سر ماه را پرداخت خواهید کرد؟ تکلیف قسطهایتان چه میشود؟ باید بهدنبال چه کاری بگردید؟ در این مواقع، به احتمال فراوان، هیچگونه ایدهای از خود ندارید.
شاید درددل با یک دوست، حالتان را کمی بهتر کند؛ آنوقت کمی آرام میشوید و میتوانید برای آیندهتان، تصمیم بهتری بگیرید. درحالحاضر، چیزی که نیاز دارید، کمی حمایت و تأیید است؛ چون با خود فکر میکنید که حقتان خورده شده و دیگران نیز باید این مسئله را تصدیق کنند. با این فرض، به دوستتان میگویید: «از شغلم برکنار شدم.»
اما این گفتوگو، آنگونه که پیشبینی کرده بودید، پیش نمیرود. او برمیگردد و به شما میگوید: «قطعاً میتونست از این هم بدتر بشه. حداقل حالا دیگه کلی وقت آزاد داری. بهش بهعنوان یه تجربه جدید نگاه کن!» خب، حالتان بهتر شد؟ اگر بدتر نشده باشد، بهتر هم نشده است. پاسخ دوستتان، نمونهٔ کلاسیکی از یک مثبتاندیشی سمی تلقی میشود.
متأسفانه، این نوع گفتوگوها، همیشه اتفاق میافتند. وقتی شما مشکل خود را با کسی در میان میگذارید، آنها سعی میکنند که شما را به سمت دیدن نیمه پر لیوان سوق دهند. البته بههیچوجه قصد و نیت بدی ندارند؛ با این حال، این نوع از واکنشها منجر به ایجاد سوءتفاهم در شما و فاصلهگرفتن از آن اشخاص خواهد شد.
حتی ممکن است حالتان بدتر از قبل شود. مثبتاندیشی سمی، چنین تأثیراتی را در بر دارد. اصلاً به همین دلیل است که به آن، «سمی» میگویند.
خلاصهکتاب مثبتاندیشی سمی میخواهد حقیقت این نوع مثبتاندیشی را آشکار کند و پادزهر آن را نیز در اختیار شما قرار دهد. هدفش این است که فارغ از تأثیرات مثبتگرایی غیراصیل، با ارائه راهحلهایی عملی، حامی یکدیگر باشیم و به سمت داشتن زندگی رضایتبخشتری قدم برداریم.
خواندن خلاصهکتاب مثبت اندیشی سمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ خلاصهکتابهایی با موضوع توسعهٔ فردی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب مثبت اندیشی سمی
«آمریکاییها، بیش از هر کشور دیگری، وقت، انرژی و هزینه گزافی را برای دستیابی به شادی مصرف میکنند؛ بااینحال، حدس میزنید که چه اتفاقی میافتد؟ هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. وسواس و دلمشغولی بیش از حد نسبت به شادبودن و مثبت اندیشیدن، جوابگو نیست. نتایج مطالعات اجتماعی عمومی نشان میدهد که از سال ۱۹۷۲، هیچگونه تغییروتحولی در میزان شادبودن در آمریکا رخ نداده است.
از سویی، زندگی در جامعهای که بر پایه مثبتاندیشی سمی شکل گرفته باشد، بسیار طاقتفرساست. در مواجهه با عواطف منفی و موقعیتهای سخت (که بخش طبیعی زندگی به شمار میآیند)، به سختی میتوان همواره مثبت بود.
من، اغلب مراجعهکنندگانی را میبینم که در حال دستوپنجه نرم کردن با چنین کشمکشهایی هستند.
یکی از مراجعهکنندگان من، زنی به نام «توری» بود. توری، بهطرز وسواسگونهای، کتابهای خودیاری میخواند. او، برای خود، یک لیست قدردانی روزانه درست کرده است.
آینهای که در خانه وجود داشت، مملو از یادداشتهایی بود که به او یادآوری میکرد که چه زن فوقالعادهای است. هدف او از درمان، «شادبودن» است.
توری، فکر میکرد که باید خوشحال باشد و تمرینات او برای مثبتبودن، باید جواب بدهند؛ اما، اینگونه نبود. علیرغم تلاشهایی که داشت، اغلب غمگین بود و یا تحت فشار و استرس قرار داشت و طبعاً از این مسئله، احساس گناه میکرد.
اما سوال اینجاست که کجای کار توری میلنگد؟ چرا او نمیتواند همیشه خوشحال باشد؟
تلاش توری برای دستیابی به خوشحالی، او را از پا درآورده بود؛ به همین خاطر، حتی در یکی از جلسات، به من گفته بود که احساس یک بازنده را دارد.
وقتی که مثبتگرایی، جنبه تحمیلی پیدا کند، اغلب منجر به احساسی در افراد میشود که من (بهعنوان نویسندهٔ این کتاب)، آن را «مارپیچ شرم» مینامم.
ماجرا از این قرار است: وقتی که شما غمگین میشوید، دیگران به شما میگویند: «نیمهٔ پُر لیوان را ببین» و یا چیزی شبیه به این؛ یا چهبسا اصلاً خودتان به خودتان بگویید که باید مثبتتر بیندیشید. هرچه که باشد، نتیجه این است که شما از اینکه غمگین هستید، احساس گناه خواهید کرد و لاغیر.
حتی ممکن است بکوشید تا این احساس غم را سرکوب کنید که بهراستی، ایدهٔ بسیار بدی است. این شیوه، برای سلامتی و حال شما، عواقب بدی دارد: مطالعات علمی نشان میدهد که سرکوب عواطف، میتواند شما را با استرس مواجهه کند. بنابراین، واقعاً عیبی ندارد که گاهی احساس ناراحتی کنید. حتی برایتان خوب هم هست.
اکنون متوجه شدیم که مثبتاندیشی سمی، چه عواقبی میتواند داشته باشد. اما، پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که جایگزین آن چیست؟ و چگونه باید با عواطف منفی کنار بیاییم؟ تاکنون به تعدادی از این راههای جایگزین برای کمک به دیگران اشاره کردهایم (مانند بادقت گوشکردن و شناسایی دشوار بودن موقعیت). اما بیایید یکبار برای همیشه، این مشکل را حل کنیم.
من، بهعنوان نویسندهٔ این کتاب، عقیده دارم که حمایت از دیگران، چهار بخش اساسی دارد:
(۱) کنجکاوی،
(۲) درک،
(۳) تأیید و
(۴) همدلی.
هر یک از این بخشها، تواناییهای فوقالعادهای محسوب میشوند. اما در عمل، چه معنایی دارند؟
بیایید ببینیم نسبت به دوستی که از مشکلاتش برای شما میگوید، چگونه باید واکنش نشان دهیم. اول، کنجکاوی و علاقه خود را به او نشان دهید. منفعلانه به او گوش نکنید و سؤالاتی بپرسید که جوابشان بله یا خیر نباشد؛ مثلاً بپرسید: «آیا میتونی بیشتر دربارهش برام توضیح بدی؟» به یاد داشته باشید که اِلِمانهای غیرزبانیای (مانند ارتباط چشمی و سر تکان دادن) نیز مهماند. شما میخواهید دوستتان احساس کند که همه حواس و توجه شما، در اختیار اوست.
بنابراین، در حین گوشکردن به صحبتهای او، سعی کنید که بفهمید چرا چنین احساسی دارد. این کار، باعث میشود که به تجربیات او، اعتبار ببخشید. البته این مسئله، به معنای موافقت نیست. فقط دستیابی به این فهم و آگاهی است که میتواند به آن معنا ببخشد. پس، ممکن است به او بگویید: «میفهمم چرا چنین واکنشی داری.»
وقتی همه این مراحل را طی کردید، یعنی کنجکاوی نشان دادید، درک کردید و برای احساسات دوستتان اعتبار قائل شدید؛ همدلی خود را نیز نشان دهید. احساس همدلی، باعث میشود که دوستتان احساس حمایت کند. با این کار، به خود هدف زدهاید. و این امر، خود جایگزینی برای مثبتاندیشی سمی است.»
حجم
۲۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴ صفحه
حجم
۲۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴ صفحه