کتاب راز پرونده مختومه
معرفی کتاب راز پرونده مختومه
کتاب راز پرونده مختومه نوشتهٔ آگاتا کریستی و ترجمهٔ جمشید اسکندانی است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، یکی از مجموعه رمانهای «هرکول پوارو» شخصیت کارآگاه مخلوق این نویسنده است. در این رمان میبینیم که هرکول پواروی همیشهشجاع از نشستن روی صندلی مطب دندانپزشکی چقدر عاجز است.
درباره کتاب راز پرونده مختومه
کتاب راز پرونده مختومه، یکی دیگر از هنرنماییهای کارآگاه مشهور، هرکول پوارو را نشان میدهد.
در این رمان، پوارو را میبینیم که چون خونسردانه و با خشنترین و بیرحمترین تبهکاران و جنایتکاران دست و پنجه نرم کرده بود، به خودش مغرور و مطمئن میشود. او در مقایسه با بسیاری از مردان تنومند، قوی و ورزیدهدل، جرئت بیشتری دارد و در این مورد بهخصوص، خودش را از خیلیها برتر میداند ولی حتی در زندگی آدمهای شجاع و بیباکی مثل هرکول پوارو نیز لحظاتی وجود دارد که عجز و ناتوانی، سرتاپای وجود آنها را فرا میگیرد.
پوارو، در این رمان، در مطب آقای دکتر مورلی، یکی از سرشناسترین دندانپزشکان لندن که جثه و هیکلش شاید نصف هرکول پوارو هم نمیشد، حس میکرد پاهایش آنقدر ضعیف شده که به سختی میتواند هیکلش را تحمل کند. او نگاهی به صندلی دندانپزشکی انداخت و بدنش به لرزه درآمد؛ گویی به صندلی اعدام خیره شده باشد. پوارو مانند مردهای متحرک به طرف آن صندلی روان شد. هرکول پوارو، قهرمان شکستناپذیر مبارزه با تبهکاران، از صندلی بیجان و بیتحرک دندانپزشکی میترسید؛ خیلی هم میترسید.
خواندن کتاب راز پرونده مختومه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و بهویژه رمانهای جنایی و کارآگاهی پیشنهاد میکنیم.
درباره آگاتا کریستی
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. وی نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند. کریستی همچنین طولانیترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد؛ این نمایش در مارس ۲۰۲۰ به دلیل همهگیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمهشدهترین نویسنده است. کریستی شش رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است.
آگاتا کریستی طیّ هر دو جنگ جهانی، در بیمارستانها خدمت کرد و دانشی درمورد سمهایی که در بسیاری از رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای وی وجود داشت را بهدست آورد؛ او همچنین، در دورهای از زندگیاش، چندینماه را در حفاریهایی در خاورمیانه میگذراند و بدینترتیب، از این دانش نیز در نگارش کتابهایش سود میجست.
کریستی از خانوادهای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل میکرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پلههای موفقیت پا گذاشت.
آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنریاش دریافت کرده است. بیشتر کتابها و داستانهای کوتاه او (و بعضیها از آنها چندین بار) بهصورت فیلم درآمدهاند؛ از آن میان میتوان فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشتههای کریستی بارها برای تهیۀ برنامههای رادیویی و تلویزیونی مورد استفاده و اقتباس قرار گرفتهاند.
علی دهباشی، سردبیر مجله بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، بهخاطر علائق باستانشناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفتوگویی انجام داد.
تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:
رمانهای پوارو:
۱۹۲۰: ماجرای اسرارآمیز در استایلز
۱۹۲۳: قتل در زمین گلف
۱۹۲۶: قتل راجر آکروید
۱۹۲۷: چهار (قدرت) بزرگ
۱۹۲۸: راز قطار آبی
۱۹۳۲: خطر در خانه آخر
۱۹۳۳: لرد اجور میمیرد
۱۹۳۴: قتل در قطار سریعالسیر شرق
۱۹۳۵: تراژدی در سه پرده
۱۹۳۵: مرگ در میان ابرها
۱۹۳۶: قتل به ترتیب الفبا
۱۹۳۶: قتل در بینالنهرین
۱۹۳۶: ورقهای روی میز
۱۹۳۷: شاهد خاموش
۱۹۳۷: مرگ بر روی نیل
۱۹۳۸: کریسمس هرکول پوآرو
۱۹۳۸: ملاقات با مرگ
۱۹۴۰: جنایتهای میهن پرستانه و ...
مجموعه داستانها:
تحقیقات پوآرو
قتل در مجتمع مسکونی
راز رگاتا
کارهای هرکول
شاهدی برای پیگرد قانونی
سه موش کور
ماجرای پودینگ کریسمس
گناه مضاعف
نخستین پروندههای پوآرو
گرفتاری در خلیج پولنسا
مجموعه چای هارلوین
روشنایی ماندگار
رمان خانم مارپل:
۱۹۳۰: قتل در خانه کشیش
۱۹۴۲: جسدی در کتابخانه
۱۹۴۲: انگشت متحرک
۱۹۵۰: اعلام یک قتل
۱۹۵۲: آنها این کار را با آیینه انجام میدهند
۱۹۵۳: جیب پر از چاودار
و...
آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.
بخشهایی از کتاب راز پرونده مختومه
«ساعت صرف صبحانه در هتل گلن گاوری، مدتها قبل خاتمه یافته بودو خانم سینزبری سیل در سالن هتل، مقابل خانم بولیتو نشسته بود وگفتگو میکردند. یک هفته بیشتر از آشنایی این دو نمیگذشت. خانم سینزبری سیل هفته قبل وارد شده بود و صبح روز بعد در میز مجاور میز خانم بولیتو صبحانه صرف میکرد که کمکم سر صحبت باز شد و با یکدیگر آشنا شدند و حالا طوری با هم صحبت میکردند که هر کس میدید گمان میکرد سالهاست با هم دوست هستند...
خانم سینزبری سیل در ادامه صحبتهایش گفت:
«میدانی عزیزم، احساس میکنم دیگر درد نمیکند. حتا زقزق هم نمیکند... میگویم بهتر نیست زنگ بزنم و بگویم که....»
خانم بولیتو حرفش را قطع کرد و گفت:
«ببین عزیزم، قرار نبود زیر قولت بزنی. تو باید به دندانپزشک مراجعه کنی و برای همیشه از این گرفتاری مزمن خلاص بشوی. خواهش میکنم دست از این بهانهها بردار.»
خانم بولیتو، زن بلندبالا و لاغری بود با صدایی عمیق و زنگدار مانند فرماندهان ارتش. جذبه خاصی در رفتار و کردارش مشاهده میشد. خانم سیل هم زنی چهل و چند ساله بود و موهای فر نامرتبش را بالای سر جمع کرده بود. لباسهایش فرم بهخصوصی نداشت و تا حدودی شبیه لباسهایی بود که اغلب زنان هنرمند میپوشند. عینک پنسی هم به چشم داشت، که مدام لیز میخورد و پایین میافتاد... از همه اینها گذشته، خانم سیل زن حرافی بود و حاضر نبود به این سادگیها به کسی مهلت حرف زدن بدهد. و دوباره با حالتی از اشتیاق و خشنودی تصنعی گفت:
«ولی باور کن دیگر اصلاً درد نمیکند. من که نمیخواهم دروغ بگویم فکر میکنم خوبِ خوب شده.»
«باز شروع کردی؟ یادت نیست گفتی دیشب از شدت درد نتوانستی یک لحظه چشمهایت را روی هم بگذاری؟ یعنی حالا آن دندان به آن خرابی یکهویی خوبِ خوب شده؟»
«آره. باور کن جدی میگویم. نمیدانم شاید عصبش به کلی مرده.»
خانم بولیتو زنی نبود که با این بهانهها خام بشود، با تأکید خاصی گفت:
«اتفاقا اگر اینجور شده باشد که حتما باید به دندانپزشک نشان بدهی. فکر نکن فقط خودت اینطوری هستی. همه همینطورند. تا اسم دندانپزشک به گوششان میخورد، دست و پایشان را گم میکنند و سعی میکنند به هر بهانهای شده از مراجعه به دندانپزشک طفره بروند. ولی به نظر من ترسی که همه از دندانپزشکها دارند واهی است. دندان خراب را باید به دکتر نشان داد تا بکشدش یا کاری کند که از آن خرابتر نشود. تو هم باید این کار را بکنی.»»
حجم
۳۶۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۵۵ صفحه
حجم
۳۶۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۴۵۵ صفحه
نظرات کاربران
اولین کتابی هست که از اگاتا کریستی خوندم. خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــی عالی در ضمن در مورد قلم ایشون باید بگم نوع داستاناش اینطوریه؛ یه اتفاق و رخداد های بعدش رو با جزئیات مهمش تعریف میکنه، بعد عکس العمل شخصیتا و حرفایی که توی بازجویی زدن
مگه از ملکه جنایت کتاب بد هم می شه انتظار داشت
آگاتای خاص و تکرارنشدنی! کار زیادخوندم ازش و همشونم جذاب. اینم خوب و داستان پردازی عالی! تمومی نداره جذابیت کتاب هاش برام.
البته اسم اصلی این کتاب هست one, two bukle my shoe . که در نسخه تلویزیونی به"یک، دو سنگک کفشمو بردار" ترجمه شده بود. کلا تلاش مترجمان و ناشران ایرانی برای تغییرات اساسی در نام کتابها رو درک نمیکنم.
کلا به آثار آگاتا کریستی علاقه دارم و این کتاب یکی از جذاب ترین داستانهایی بود که من خوندم.
خیلی عالی مثل همه کتابهای دیگرش
سلام دوستان یک سوال،غیر از کتاب های پوآرو بقیه کتاب های ایشون به صورت دنباله دار هست یا هرکدوم رو بخونم فرقی نداره؟ممنون میشم کمک کنید
کتاب بسیار جذاب
آگاتا کریستی بی نظیر ، یک داستان عالی
کتاب خیلی جذابی بود لذت بردم