کتاب کیمیاگری روانی
معرفی کتاب کیمیاگری روانی
کتاب کیمیاگری روانی؛ خودت را بشناس نوشتهٔ استفن فلمینگ و ترجمهٔ سارا عرب است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب خودتان را بهتر بشناسید.
درباره کتاب کیمیاگری روانی
کتاب کیمیاگری روانی میگوید که مغز انسان میزبان الگوریتمهای خاصی برای خودآگاهی است. نحوهٔ کار این الگوریتمها در بخش ۱ کتاب بررسی میشود. مدارهای عصبی که فراشناخت را پشتیبانی میکنند، ناگهان از ناکجاآباد ظاهر نشدهاند. بلکه عرصهٔ عملکردهای ذهن رشدیافتهٔ انسان هستند. این بدان معناست که بسیاری از اجزای سازندهٔ فراشناخت در گونههای دیگر موجودات هم وجود دارد و در اوایل رشد انسان حضور دارند. کتاب فرایندهای ناخودآگاه که اجزای سازندهٔ خودنظارتی را شکل میدهند و هم فرایندهای هشیارانه که شما را قادر میسازد از تجربههایتان خودآگاه باشید، بررسی میکند.
خودآگاهی مجموعهای از تواناییهاست (مانند توانایی تشخیص اشتباهات و نظر دادن راجع به تجربه) که وقتی متمرکز و جمع شوند، نتیجهاش انسان خودآگاه خواهد بود. در بخش ۱ خواهیم دید چگونه تعدادی از عناصر ضروری یکجا جمع میشوند تا ظرفیتی تکاملیافته برای خودآگاهی خلق کنند. همچنین در جایگاهی قرار خواهیم گرفت که بفهمیم چرا و چگونه این فرایندها گاهی اشتباه میشوند و منجر به شکست خودآگاهی در بیماریهایی نظیر اسکیزوفرنی و زوال عقل میشوند. در بخش ۲ به این مبحث میرسیم که چگونه از خودآگاهی در حوزههای مختلف زندگی استفاده کنیم تا بیاموزیم، تصمیم بگیریم و با دیگران همکاری کنیم. با شناخت چگونگی و چرایی تحریف شدن خودآگاهی - و با تشخیص قدرت و شکنندگی آن - در جایگاهی خواهیم بود تا اطمینان حاصل کنیم در موقعیتهایی قرار نخواهیم گرفت که احتمالاً تیرمان به سنگ بخورد. چند عرصهٔ مهم در عملکردهای انسانی را واکاوی خواهیم کرد - شامل نقش مهمی که فراشناخت در شهادت شاهدان، سیاست و علم بازی میکند- تا ببینیم چرا شناخت خودمان و دانستن اینکه دیگران چگونه خود را میشناسند در ساختن جامعهای بهتر و منصفانهتر مهم است. بررسی خواهیم کرد خودآگاهی چطور به ما کمک میکند واقعیت را از تخیل جدا کنیم و چگونه با یادگیری مهار کردنش حتی میتواند کمکمان کند رویاهایمان را شکل بدهیم. خواهیم دید که چون خودآگاهی گاهی غایب است، در واقع موارد زیادی وجود دارد که در آنها ما انسانها نیز بهتر از جعبههای سیاه نیستیم و در توضیح آنچه انجام دادهایم یا دلیل آن ناتوان هستیم.
همچنین خواهیم دید علیرغم این محدودیتها، توان انسان برای خودآگاهی و خودتوضیحی چیزی است که تفکرمان از خودمختاری و مسئولیت را پشتیبانی میکند. نقش خودآگاهی را در کلاس یادگیری و یاددهی بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید چرا در ورزش برای عملکرد خوب بهتر است کمتر خودآگاه باشیم اما هنگام مربیگری دیگران باید بیشتر خودآگاه باشیم. مشاهده خواهیم کرد چطور تکنولوژی دیجیتالی آگاهی ما از خودمان و دیگران را به طرق گوناگون تغییر میدهد. قطعاً خواهم گفت در دنیایی که قطبیسازی و نمایش سیاسی فزاینده است، پرورش توانایی خوداندیشی و زیر سوال بردن باورها و عقاید هیچ وقت ضروریتر از حالا نبوده است. بررسی میکنیم چرا کامپیوترها -حتی هوشمندترین آنها- در حال حاضر فاقد فراشناخت هستند و چطور افزایش رواج یادگیری ماشین در هوش مصنوعی به معنای آن است که الگوریتمهای هوش به سرعت از الگوریتم به خودآگاهی برمیگردند. بررسی خواهیم کرد این امر برای جامعه چه معنایی دارد و چطور میتوانیم با تلاش برای ایجاد خودآگاهی در کامپیوترهایمان یا با اطمینان از اینکه میتوانیم از ماشینهایی که ساختهایم استفاده و آنها را بفهمیم، این موضوع را حل کنیم. با این حال، چنین کوششی ممکن است کلید حل برخی از مسائل مبرم جامعه باشد.
به نظرتان چرا از آتن باستان تا سایت آمازون، پرورش خودآگاهی همیشه به منظور شکوفایی و موفقیت ضرورت داشته است؟ اما ما در حال سبقت گرفتن از خودمان هستیم. جهت حل معمای نحوهٔ کار خودآگاهی باید از سادهترین اجزای سازنده شروع کنیم. کتاب کیمیاگری روانی میخواهد همین کار را انجام دهد و به این پرسشها پاسخ دهد: چطور عدم اطمینان را ردیابی میکنیم و چگونه اعمال خود را نظارت میکنیم. این دو ویژگی ممکن است ساده به نظر بیایند اما عناصر اساسی یک ذهن خودآگاه هستند.
خواندن کتاب کیمیاگری روانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کیمیاگری روانی را به دوستداران کتابهای توسعهٔ فردی و موفقیت پیشنهاد میکنیم.
درباره استفن فلمینگ
استفن ام فلمینگ عضو انجمن سلطنتی Wellcome Trust/Royal Society Sir Henry DaleFellow در دپارتمان روانشناسی تجربی و محقق ارشد دانشکده کالج لندن است که در آنجا گروه فراشناخت را راهبری میکند. ایشان در لندن زندگی میکنند.
بخشی از کتاب کیمیاگری روانی
«آیا چیزی آنجا هست یا خیر؟ این تصمیمی بود که استانیسلاو پترو در بامداد صبحی از ماه سپتامبر سال ۱۹۸۳ با آن مواجه شد. استانیسلاو سرهنگ دوم نیروهای دفاع هوایی شوروی و مسئول نظارت هشدار اولیهٔ ماهوارهها بود. اوج جنگ میان آمریکا و روسیه بود و تهدیدی جدی وجود داشت که هر یک از طرفین موشکهای دور برد هستهای گسیل کند. در صبح سرنوشتساز، هشدارها در مرکز فرماندهی پترو به صدا درآمد و به او هشدار میداد پنج موشک آمریکایی به سوی روسیه پرتاب شده است. تحت تعالیمی که تخریب دوجانبه را تضمین میکرد، وظیفهٔ او گزارش سریع حمله به مقامات بالاتر بود تا آنها بتوانند موشک پدافند پرتاب کنند. زمان کوتاه و حیاتی بود؛ در عرض بیست و پنج دقیقه موشکها روی خاک شوروی منفجر میشدند.
اما پترو به این نتیجه رسید که هشدار احتمالاً از سوی موشک واقعی نیست. در عوض مشکل سیستم را گزارش داد. از نظر او احتمال قابل اتکا نبودن ماهواره بیشتر بود - علامت هشدار روی صفحهٔ رادار یک پارازیت بود نه سیگنال- تا اینکه آمریکا موشکهایی را برای حملهٔ ناگهانی پرتاب کرده باشد که قطعاً شروع جنگ هستهای میبود. بعد از چند دقیقهٔ نفسگیر، درست بودن نظر او اثبات شد. ماهوارهها به اشتباه انعکاس نور خورشید روی سطح ابرها را اسکادران موشکها در بالای جو تشخیص داده بودند و هشدار غیرواقعی را به صدا درآورده بودند.
پترو دنیا را در هالهای خاکستری دید و مایل بود پیرامون آنچه سیستمها و حس خودش به او میگفتند عدم اطمینان را بپذیرد. تمایل وی برای ردیابی ابهام و زیر سوال بردن آنچه به او دستور داده شده بود، بیشک دنیا را از فاجعه نجات داد. در این فصل خواهیم دید عدم اطمینان عنصری کلیدی در دستورکار ما برای ایجاد سیستمهای خودآگاه است. مغز انسان در واقع یک ماشین دقیق ردیابی عدم اطمینان است و نقش عدم اطمینان در نحوهٔ کار مغز بسیار ژرفتر از نوع تصمیم خطرناکی است که پترو با آن مواجه شد. بدون توانایی ارزیابی عدم اطمینان، بعید است بتوانیم اصلاً درکی از دنیا داشته باشیم و یک منفعت جانبی شگفتانگیز این است که میتوانیم آن را مهار کنیم تا به خودمان شک کنیم.»
حجم
۴۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
حجم
۴۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۳۰ صفحه
نظرات کاربران
بسیار عالیییی