
کتاب قفل گشایی ناخودآگاه
معرفی کتاب قفل گشایی ناخودآگاه
کتاب قفل گشایی ناخودآگاه با عنوان اصلی Unlocking the unconcious: selected papers of Habib Davanloo نوشتهٔ حبیب دوانلو (Habib Davanloo) و ترجمهٔ عنایت خلیقی سیگارودی است. انتشارات ارجمند این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ رواندرمانی و مشاوره (رواندرمانی تحلیلی) قرار گرفته، مجموعه مقالاتی از «حبیب دوانلو» دربارهٔ «رواندرمانی پویشی کوتاهمدت» (ISTDP) است. این اثر روشهایی برای درمان بیماران بهشدت مقاوم با آسیبهای پیچیدهٔ شخصیتی را شرح داده است. این اثر دستاورد سالها پژوهش، درمان و آموزشِ نویسنده است و نقطهٔ عطفی در تحول رواندرمانی معاصر به شمار میرود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قفل گشایی ناخودآگاه اثر حبیب دوانلو
کتاب «قفل گشایی ناخودآگاه» (مقالات منتخب «حبیب دوانلو») که نخستینبار در سال ۱۹۹۵ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۲ (چاپ پنجم) منتشر شده، مجموعهای از مقالات «حبیب دوانلو» است که در ۱۲ فصل تنظیم شده و مباحث اصلی رواندرمانی پویشی کوتاهمدت فشرده (ISTDP) را پوشش داده است. فصلهای آغازین این کتاب به مهار مقاومت در بیماران بهشدت مقاوم و گسترش این کار در روابط بینفردی پرداخته است؛ همچنین کاربرد ISTDP در درمان بیماران افسردهٔ مقاوم، مراحل قفلگشایی ناخودآگاه و فن قفلگشایی نسبی شرح داده شده است. حبیب دوانلو با مرور مفاهیم ساختاری روانکاوی فرویدی (نهاد، من، من برتر)، آسیبشناسی من برتر (Super Ego) را با بررسی نمونههای بالینی تحلیل میکند؛ سپس نحوهٔ ادارهٔ مقاومت و آزادسازی من (Ego) در بیمارانِ با آسیب شدید را بررسی میکند. در فصول پایانی، سیر درمان یک بیمار با ویژگیهای آزارطلبانه و روشهای بازسازی دفاعهای «من» و مشاهدهٔ مستقیم ناخودآگاه پویشی تحلیل شده است. این کتاب حاصل تجربیات «حبیب دوانلو» تا مرحلهٔ اوج کار او در سومین سمپوزیوم بینالمللی مونترال در نوامبر ۱۹۷۷ میلادی است. این نسخه از کتاب که در سال ۱۹۸۰ منتشر شده، روش جدید «حبیب دوانلو» را در رواندرمانی پویشی کوتاهمدت را شرح میدهد؛ روشی مؤثر برای درمان بیماران بهشدت مقاوم با آسیبشناسیهای پیچیدهٔ شخصیتی. این گروه از بیماران که اغلب دچار گرایشهای مازوخیستی و خودباختگی بودند، پیشتر با روانکاوی سنتی یا رواندرمانیهای کوتاهمدت دیگر بهخوبی درمان نمیشدند. «حبیب دوانلو» در این شیوه با تکنیکی فعال و تمرکز بر انتقال، از شفافسازی اولیه و تفسیر و کار مستمر روی مقاومتهای انتقالی بهره گرفته است.
رواندرمانی پویشی کوتاهمدت در درمان طیف گستردهای از اختلالات روانپزشکی مؤثر است. «حبیب دوانلو» با تبیین فراروانشناسی ناخودآگاه و معرفی تکنیکهای مؤثری برای رفع مقاومتهای ناخودآگاه، سهم چشمگیری در این زمینه داشته است. در سال ۱۹۶۲ میلادی دوانلو که از طولانیشدن دورهٔ درمانهای روانکاوانه دلسرد شده بود، برنامۀ رواندرمانی کوتاهمدتی را طراحی کرد. او پس از مشاهدهٔ چند بیمار، سمینارهایی برای آموزش دستیاران و دانشجویان پزشکی برگزار کرد. در این دوره بود که به این باور رسید که رواندرمانی کوتاهمدت میتواند پاسخگوی نیازهای شمار بیشتری از بیماران باشد. دوانلو گزارش کرد که طی سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۴، ۵۷۵ بیمار را ارزیابی کرده و ۱۳۰ نفر از آنها معیارهای لازم برای این شیوهٔ درمانی را دارا بودهاند. از این میان ۱۱۵ بیمار در میانگین ۲۰ جلسه درمان شدند و پیگیریهایی بین ۲ تا ۷ سال پس از درمان نشاندهندۀ موفقیت درمان بود. تمامی جلسات درمانی به صورت صوتی و تصویری ثبت شد. در اسفند ۱۳۵۴، دوانلو نخستین سمپوزیوم بینالمللی رواندرمانی پویشی کوتاهمدت را برگزار کرد. این گردهمایی، جمعی از برجستهترین متخصصان درمان کوتاهمدت از جمله «سائول براون»، «ساموئل آیزنشتاین»، «مردی هوروویتز»، «دیوید مالان»، «جود مارمور» و «پیتر سیفنئوس» را گرد هم آورد. سمپوزیوم شامل کارگاههای آموزشی متعددی بود که طی آن جلسات ضبطشدهٔ درمانی به نمایش گذاشته میشد. حبیب دوانلو در این سمپوزیوم، نخستین مطالعات موردی خود روی بیماران بسیار مقاوم را ارائه کرد و به ارزیابیهای تشخیصی، مداخلات درمانی، فرایند خاتمهٔ درمان و بررسی پیامدهای درمان در پیگیریهای بعدی پرداخت. با دانش و علم او همراه شوید.
چرا باید کتاب قفل گشایی ناخودآگاه را بخوانیم؟
این مجموعه مقاله، گزارشی سودمند از چندین سال توسعۀ روشی قدرتمند و نوآورانه برای غلبه بر مقاومتها و مواجهه با مسائل ناخودآگاه است. این روش «رواندرمانی پویشی کوتاهمدت» نام دارد. این روش در سراسر جهان توسط رواندرمانگران برجسته شناخته شده و مورد تقدیر قرار گرفته است. هدف این اثر، نمایش اصول و کاربردهای این روش از طریق مقالات بنیانگذار و آموزگار آن «حبیب دوانلو» است.
کتاب قفل گشایی ناخودآگاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به روانپزشکان و روانشناسان بالینی، درمانگران تحلیلی، مددکاران اجتماعی و مشاوران پیشنهاد میکنیم.
درباره حبیب دوانلو
«حبیب دوانلو» (Habib Davanloo) که در سال ۱۹۲۷ برابر با سال ۱۳۰۶ به دنیا آمده، روانکاو و محقق روانپزشکی است. او «رواندرمانی پویای کوتاهمدت فشرده» (ISTDP) را توسعه داده است. این استاد روانپزشکی در دانشگاه مک گیل کار کرده و سردبیر بنیانگذار مجلهٔ بینالمللی رواندرمانی پویای کوتاهمدت فشرده بوده است. در دههٔ ۱۹۵۰ در بیمارستان عمومی ماساچوست در رشتهٔ روانپزشکی آموزش دید. در حوزۀ روانکاوی کلاسیک تحتتأثیر سرپرستان و اساتید برجستهٔ خود مانند «لیندمان»، «زتزل» و «دویچ» قرار گرفت. دوران رزیدنتی روانپزشکی خود را تحتنظر «اریش لیندمان»، روانپزشک آلمانی گذراند که در درمان بیماران داغدیده و آسیبدیده تخصص داشت. او پس از دریافت رزیدنتی در رشتهٔ روانپزشکی، به عضویت هیئتعلمیِ دانشگاه مک گیل در مونترال (کانادا) درآمد و مشغول به کار شد. دوانلو بسیاری از ارائههای بالینی دو سمپوزیوم را در کتاب «قفل گشایی ناخودآگاه» (Unlocking the unconcious: selected papers of Habib Davanloo) منتشر کرد. در این کتاب برخی از موارد درمان کلاسیک دوانلو گنجانده شده است؛ همچنین دوانلو فرایند ارزیابی را که خود آن را «درمان آزمایشی» نامید، ارائه کرده و معیارهای انتخاب خود را از منظر فراروانشناختی (نه صرفاً پدیدارشناختی) بیان کرده است. او بر فعالبودن درمانگر، تمرکز شدید بر انتقال و مقاومت در انتقال تأکید کرده است و دو مورد از مهمترین مداخلات خود را توصیف کرده که آنها را «فشار» و «چالش» برای ساختار دفاعی نامیده است. این دو مداخله سنگبنای تکنیک حبیب دوانلو را تشکیل میدهد که اثربخشی آنها به استفادۀ خردمندانه و بهموقع درمانگر بستگی دارد.
بخشی از کتاب قفل گشایی ناخودآگاه
«مورد زن شکننده [Fragile]
بیمار یک زن ۳۲ ساله مطلّقه است. او یک هفته قبل توسّط یک کارآموز نسبتآ با تجربه مورد مصاحبه قرار گرفت که احتمال وجود ساختار به شدّت شکننده مَن را داد. مؤلّف این مقاله (دوّمین ارزیابیکننده مستقل) در حالی مصاحبه بیمار را بر عهده گرفت که به جز یک علامت سؤال در مورد امکان وجود ساختار به شدّت شکننده مَن، چیزی در مورد بیمار نمیدانست. لازم است که پیشاپیش مصاحبه را از جهت مراحلی که در بالا فهرست شد، ملاحظه کنیم. همانطور که تعریف شد، درمانگر معمولا مصاحبه را با سؤالی در مورد شکایات فعلی بیمار آغاز میکند و سپس آن را با تعدادی سؤالات روانپزشکی ادامه میدهد. البتّه، بسیاری از بیماران - از جمله بیمار فعلی - در حالی که احساسات واضحی را نشان میدهند وارد مصاحبه میشوند؛ این احساسات معمولا جزء انتقالی مهمّی دارند. بر این اساس درمانگر پرسشی را مطرح میکند، «همین حالا چه احساسی دارید؟» و ابتدا با احتیاط، و سپس با نیرویی افزایش یابنده، ایضاح، و بعد چالش با مقاومت بیمار در برابر قبول احساس انتقالی را آغاز میکند. وقتی این اتّفاق میافتد نه تنها توالی پویشی محوری بلافاصله آغاز میشود، بلکه مراحل فشار (۲) و چالش با مقاومت خارج از انتقال (۳) میانبُر زده میشود. درمانگر بلافاصله وارد مرحله (۴) میشود، یعنی چالش با مقاومت در انتقال. در عین حال، دائمآ مترصّدانه پاسخهای بیمار را از جهت علایم خطر پایش میکند. البتّه، چون بیمار فعلی قبلا بالقوّه شکننده توصیف شده بود و با اضطراب فراوان پا به مصاحبه گذاشت، درمانگر باید فنّش را تعدیل میکرد و با احتیاط خیلی بیشتری پیش میرفت. پس در مرحله گشایش درمان از ابزارهای زیر استفاده کرد:
(۱) اِعمال فشار ملایم در جهت احساسات انتقالی؛
(۲) تمرکز بیشتر بر تظاهرات جسمی تا احساسات واقعی؛
(۳) برداشتن مکرّر فشار از روی انتقال با پرسش درباره موقعیتهای خارج از مصاحبه؛
(۴) اجتناب از چالش؛
(۵) باز گذاشتن مسیرهای فرار، تا بیمار بتواند چیزی را که کمتر اضطرابآور است، توصیف کند.
(۶) پیشرفت با سرعت کمتر.»
حجم
۷۷۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه
حجم
۷۷۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۵۶ صفحه