کتاب شکاف رفتار
معرفی کتاب شکاف رفتار
کتاب شکاف رفتار نوشتهٔ کارل ریچاردز و ترجمهٔ عباس احمدی است. انتشارات راوشید این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر درمورد راههای ساده برای اینکه از پولْ بهدرستی استفاده کنیم، سخن گفته است.
درباره کتاب شکاف رفتار
کتاب شکاف رفتار به این پرسش پرداخته است که چرا گاهی پول میبازیم و سرمایه از چنگمان میپرد؟ در این کتاب از همه سؤال شده که چرا هیچ مدیریت مالی درستی در سطح شخصی نداریم؟ هنگام باختن سرمایه، بسیار راحت میتوان اوضاع اقتصادی یا بازارهای مالی را مقصر دانست، اما علت حقیقی در پس تصمیمهایی نهفته است که خودمان میگیریم. در مقام یک برنامهریز امور مالی، کارل ریچاردز در طول فعالیت حرفهای خود بهتدریج از دیدن شکاف رفتار در میان دوستان و آشنایانش آزرده شد. آنها بارها و بارها اشتباههای یکسانی مرتکب میشدند. این افراد هنگام تصمیمگیری درمورد امور مالی، سرمایه و پول اسیر احساسات میشدند؛ بنابراین کارل این پدیده را «شکاف رفتار» نامید و کتابی دربارهاش نوشت. شکاف در واقع یعنی فاصله میان کاری که باید درمورد پول و سرمایه انجام دهیم و کاری که داریم انجام میدهیم.
کارل ریچاردز در اینجا تأکید کرده است که انسانها قادر نیستند رخدادهای جهانی را کنترل کنند، اما در عوض میتوانند سبک کار و زندگی خود را تغییر دهند؛ این نویسنده همچنین مرزی قائل شده است میان برنامهریزی خشک و برنامهریزی پویا در مسیری بهسوی هدف، این یعنی پرکردن شکاف رفتار. او تلاش کرده برنامهریزی مالی و پول را به انگیزهها و شرایط زندگی شخصی پیوند دهد؛ نه خوراکی که رسانهها و مطبوعات هر روز در خلأ به جامعه تزریق میکنند. این کتاب تنها مخصوص سرمایهگذاران نیست؛ بلکه به درد هر کسی میخورد که میخواهد در درجهٔ اول اندوختههای زندگیاش را بهخوبی حفظ کند؛ سپس از راههای درست و مطمئن شروع به سرمایهگذاری و بهرهبرداری از پول کند. تقریباً تمام نکتهها و اصول موجود در این اثر بهطرز حیرتانگیزی در بازارهای مالی ایران قابل پیگیری است. شکاف رفتار و واکنشهای ویرانگر هیچ محدودیت جغرافیایی ندارند.
خواندن کتاب شکاف رفتار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزهٔ کسبوکار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شکاف رفتار
«بازارهای سرمایه حساس هستند. زمستان پارسال همراه با دوستم که جانباز ارتش و مهندس برق بود، در یک قهوهخانه ساحلی نشسته بودم و آن طرف مردی در تلویزیون داشت میگفت قیمت نفت به علت هرجومرج در لیبی بالا رفته است.
دوستم که بازارهای مالی را در سی سال گذشته پیگیری کرده بود، به طرفم برگشت و گفت: «چرت و پرت.»
لیبی؟ آنها نفت ما را تأمین نمیکنند. باید کاسۀ دیگری زیر نیمکاسه باشد.
حق با دوستم بود. نمیتوانستم مخالفت کنم.
حالا این هم مطلبی که در یک مجله اقتصادی نوشته شده بود: «اگرچه لیبی یکی از صادر کنندگان عمده نفت خام محسوب میشود، تنها هفدهمین منبع نفت جهان است و هیچ ارتباط مستقیمی با بازار آمریکا ندارد.
بنابراین، نگرانی سرمایهگذاران از اینکه لیبی دیگر نفت تولید نکند بیش از حد بزرگنمایی شده… اُپک و سایر کشورهای تولید کننده نفت میتوانند این مقدار کسری را جبران کنند…»
قبول، ولی اهالی بورس نگران این بودند که اعتراضات به تولید کننده بزرگ نفت یعنی عربستان سعودی سرایت کند. شاید هم مردم به وحشت بیافتند و سهامشان را به این دلیل بفروشند که نگران هستند بقیه بفروشند.
نکته این است که از کجا معلوم؟ کسی خبر ندارد، حتی دوستم.
در اینجا باخودم فکر کردم یک مطلب خبری در رسانهها تا چه حد میتواند به داستانسرایی بر اساس ترس و طمع منجر شود. همین به گردابهای مالی وحشتناک منتهی خواهد شد.
آدمها گاهی در واکنش به خبرهای پراکنده که شاید اشتباه تفسیر شده باشند، ناگهان از برنامۀ مالی خود منحرف میشوند.
بعضیها حتی عادت کردهاند اخبار تماشا کنند تا سرنخهایی برای بهترین اقدام بعدی پیدا کنند.
وای خدا، این دیگر چه نوع تحلیلی است!»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه