دانلود و خرید کتاب اشک زمرد علی نوروزی
تصویر جلد کتاب اشک زمرد

کتاب اشک زمرد

نویسنده:علی نوروزی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اشک زمرد

کتاب اشک زمرد نوشتهٔ علی نوروزی است و انتشارات فرشتگان فردا آن را منتشر کرده است. کتاب اشک زمرد سرگذشت مادری است که تمام احساس و عاطفه‌اش را در سینه‌اش پنهان می‌کند.

درباره کتاب اشک زمرد

دل‌نوشته و داستان و خاطره‌نویسی یکی از راه‌های انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله می‌گیرید و گمشده وجودتان را پیدا می‌کنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سال‌ها نویسندگان در داستانشان بازگو کرده‌اند.

نوشتهٔ معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده‌ است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور می‌کند و کمک می‌کند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینه‌ای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.

خواندن کتاب اشک زمرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران خاطره‌خواندن پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب اشک زمرد

«در همه‌ی فصل‌های خدا مرور کرده‌ام، در دل ستاره‌های نیمه‌شب روشن و مهربان زمستان، بر جاده‌ی کهکشان تاخته‌ام و از هر دیاری، افقی، دریایی، آسمانی، چشم‌اندازی، لحظاتی را به نظاره نشستم و اندیشه‌هایی پر از خطها و رنگ‌ها و طرح‌های آن سوی این آسمان زمینی، از تنهایی مادری که به دامان مهربانی‌اش با دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه و تلخ خود که لایق پرواز آسمان بود - نشسته‌ام تا آن ودیعه‌ها که از آسمان‌ها آورده‌ام در دامن تو بریزم.

***

زمستان کودکی‌ام را به‌خاطر صدای مادرم دوست داشتم که می‌گفت پاشو ببین عجب برفی اومده! از زمستان یک سالگی خود بیزارم چون با همه کودکی‌ام به یاد دارم که مادر ناله می‌کرد و صدایش در روستا لابه‌لای دانه‌های ریز و درشت برف می‌پیچید. زمستان، فصل عاشقی است و همدلی را در آن باید دید؛ گاهی صدای ناله مادری از درد می‌آید؛ گاهی صدای عاشقانه گنجشکی از روی درخت پر برف می‌آمد. آری من خواب دیدم مادرم چادر سفید برفی بر تن دارد و در دلِ آرزوهای من پنهان است؛ برف‌ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد... اما سردتر از تن مادری که با مشقتها و مرارتها تن به خاکی سرد سپرد و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد... .»

◇sorati♡
۱۴۰۱/۱۱/۳۰

بسیار محتوای عالی و دارای لطافت نویسندگی با اینکه داستان کمی غم انگیز بود اما بسیار دلنشین بود و این نویسنده بی شک بسیار ماهر بوده است که اینگونه مطالب تلخ و شیرین را باهم عجین کرده است.

علی
۱۴۰۱/۱۱/۰۸

با سپاس از نویسنده

arman
۱۴۰۳/۰۹/۰۵

با تشکر از معلم فناوری ما که نویسنده کتاب بوده

حجم

۳۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

حجم

۳۹۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۶۹ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان