کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی)
معرفی کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی)
کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی) نوشتهٔ اندرو لنگ و ترجمهٔ آناهیتا آذری است. انتشارات قدیانی این مجموعه داستان را برای کودکان و نوجوانان روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی)
افسانهها گذشته از ارزش و اهمیتی که بهعنوان میراث فرهنگی هر قوم داشتهاند، بهسبب همانندیهای بسیار با یکدیگر در سراسر جهان، سبب ایجاد درک و تفاهم جهانی میان ملتها و فرهنگهای گوناگون شدهاند؛ بهاینترتیب نهتنها بخشی از میراث فرهنگی هر قوم بلکه پارهای از میراث فرهنگ بشر به شمار میآیند. افسانهها بهترین وسیلهای هستند که به کمک آنها میتوان همهٔ افکار بلند و آرای ورای تصور را به مردم منتقل کرد تا آنان نیز با ذوق و اشتها بشنوند و بخوانند و لذت ببرند. کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی) پنجمین جلد از مجموعهٔ «افسانههای شیرین دنیا» است.
این مجموعه بیش از ۲۰۰ افسانه از سرزمینهای گوناگون را در ۷ جلد رنگی گرد هم آورده و طی قصه و افسانه پند و اندرزهای اخلاقی میدهد و خواننده را از کارهای غیراخلاقی و شر حذر میکند. افسانهها کوتاه هستند و میتوان هر شب یکی از آنها را مطالعه کرد. جلدهای این مجموعه از این قرارند: کتاب قرمز (سفیدبرفی و ۳۵ افسانهٔ دیگر)، کتاب آبی (سیندرلا و کفش شیشهای و ۴۰ افسانهٔ دیگر)، کتاب سبز (شاهزادهخانم خاموش و ۲۸ افسانهٔ دیگر)، کتاب نارنجی (دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانهٔ دیگر)، کتاب زرد (دختر برفی، پسر آتشی و ۴۶ افسانهٔ دیگر) و کتاب صورتی (تری سحرآمیز و ۳۵ افسانهٔ دیگر). کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی) داستانهایی مانند «اسیرشدن بازآبی بهدست یاندیریچ»، «ماجراهای پسر کوچک شغال»، «داستان پادشاهی که بهشت را دید»، «ماجراهای کووان موخرمایی» و «ماجراهای سرخپوست دلاور» را در بر گرفته است.
خواندن کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دختری با پیراهن چوبی و ۳۲ افسانه دیگر (کتاب نارنجی)
«روزی روزگاری مردی در لاپلاند زندگی میکرد که به قدری نیرومند و چابک بود که در مسابقات دو که شبهای تابستان در دهکدهشان "وادسو" برگزار میشد، کسی به پای او نمیرسید. مردم وادسو به قهرمانشان میبالیدند و تصور میکردند که هیچکس مانند او در دنیا وجود ندارد، تا اینکه کمکم به گوششان رسید که در کوههای "لاپ"، شخصی به نام "آندراس بائیو" زندگی میکند که به عقیده دوستانش قویترین و چابکتر از مباشر است. البته هیچکس در وادسو این حرف را باور نداشت و همه میگفتند اگر این بیهودهگویی کوهنشینان را شادتر میکند، بگذار دلشان خوش باشد!
زمستان طولانی و سرد بود و فکر روستاییان بیشتر مشغول گرگها بود تا آندراس بائیو؛ تا اینکه ناگهان، یک روز یخبندان، او در شهر کوچک وادسو ظاهر شد. مباشر خوشحال بود که فرصت زورآزمایی به دستش آمده است و فوراً در پی آندراس رفت تا او را وادار کند که قدرت خود را به نمایش بگذارد. همینطور که میرفت چشمش به قایق بزرگ هشت پارویی خورد که در ساحل قرار داشت و چهرهاش از شادی درخشید. با خود خندید: "همین است! مجبورش میکنم از روی آن بپرد."
آندراس کاملاً حاضر بود که مبارزه را بپذیرد و خیلی زود شرط و شروط را تعیین کردند. هر کس که از روی آن قایق میپرید، بیآنکه پاشنه پایش آن را لمس کند، برنده بود و مبلغ زیادی به عنوان جایزه نصیبش میشد. بدین ترتیب، دو مرد در حالی که بسیاری از روستاییان آنها را همراهی میکردند، به طرف دریا رفتند.»
حجم
۳۲۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۱۱ صفحه
حجم
۳۲۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۱۱ صفحه