کتاب داستان های کوتاه انگلیسی
معرفی کتاب داستان های کوتاه انگلیسی
کتاب دوزبانهٔ داستان های کوتاه انگلیسی حاصل گردآوری رضا فهیمی است. انتشارات آستان مهر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و آموزنده است.
درباره کتاب داستان های کوتاه انگلیسی
کتاب دوزبانهٔ داستان های کوتاه انگلیسی داستانهای کوتاهی مانند «الکساندر فلمینگ»، «پیلهٔ کرم ابریشم و مرد مهربان»، «میدانی من چه کسی هستم؟»، «میخواستم عملکردم را بسنجم» و «قورباغهٔ سخنگو یا شاهزادهخانم زیبا» را در بر گرفته است. این داستانها به ۲ زبان پارسی و انگلیسی هستند. ابتدا داستان را به زبان انگلیسی میخوانیم؛ سپس ترجمهٔ لغات و اصطلاحات را در یک جدول میبینیم و بعد همان داستان را به زبان فارسی میخوانیم.
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب داستان های کوتاه انگلیسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب میتواند برای تقویت زبان انگلیسی برای فارسیزبانها و تقویت زبان فارسی برای انگلیسیزبانها سومند باشد.
بخشی از کتاب داستان های کوتاه انگلیسی
«یکی از پاهای هری از دیگری بزرگتر بود. او به دوستش دیک گفت «هرگز نمیتوانم چکمه یا کفشی برای پاهایم پیدا کنم».
دیک گفت: «چرا پیش کفاش نمیروی» «یک کفاش خوب می تواند کفش خوبی برای شما درست کند».
هری گفت: من هرگز یک کفاش نداشتهام، آیا آنها گران نیستند.
دیک گفت: نه، بعضی از آنها نیستند. یکی از کفاشان خوب در روستای ما است، و کاملا ارزان است. این آدرسش است. او چیزی روی یک تکه کاغذ نوشت و به هری داد.
چند روز بعد هری به کفاشی روستای دیک رفت، و کفاش برای او کفشی درست کرد.
هری یک هفته بعد برای دیدن کفشش دوباره به فروشگاه رفت. در آن هنگام با عصبانیت به کفاش گفت: شما مرد نادانی هستید! من گفتم: یکی از کفشها را بزرگتر از دیگری درست کن، اما شما یکی را کوچک تر دیگری درست کردهاید!»
حجم
۷۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
نظرات کاربران
خیلی عالیه