دانلود و خرید کتاب آواز سگ ها علیرضا چراغی
تصویر جلد کتاب آواز سگ ها

کتاب آواز سگ ها

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آواز سگ ها

کتاب آواز سگ‌ها اثری از علیرضا چراغی است. این کتاب را انتشارات هرمان منتشر کرده است.

درباره کتاب آواز سگ‌ها

کتاب آواز سگ‌ها داستانی درمورد چوپان پیر و پسر جوانش است. او همسر خود را از دست‌ داده و سال‌هاست که با تنها پسرش در خانه‌ای دور از شهر زندگی می‌کند. داستان از آنجا آغاز می‌شود که گرگ به گلهٔ پسر جوان حمله کرد و تعدادی از گوسفندان او را کشت. در این حین سگ گله نیز به دست گرگ‌ها زخمی و کشته شد.

خواندن کتاب آواز سگ‌ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

بخشی از کتاب آواز سگ‌ها

«پسر جوان گوسفندانش را به‌سان همیشه برای چرا به کوهستان برده بود. آسمان آبی با ابرهای تیره احاطه شده و هرچند وقت یکبار، بارش‌های پراکنده‌ای آغاز و پایان می. یافت به‌خاطر همین وقتی آفتاب غروب کرد. او متوجه این مسئله نشده تا زمانی هوا رو به تاریکی رفت آن زمان بود متوجه اشتباه بزرگش شد پدرش بارها به او گوشزد کرده بود: پسر، همیشه یادت باشد هر زمانی گله را به کوهستان جنوبی می‌بری باید قبل از غروب آفتاب به مزرعه بازگردی!

اخطار پدرش به‌خاطر این بود که آن مراتع کوهستانی در میان اهالی منطقه به کوهستان درنده معروف بود.

به‌محض نگرانی به‌سرعت شروع به جمع‌آوری گوسفندانش کرده و سگش خاکستری نیز در گردآوری گوسفندان با او همکاری کرد. ولی بی‌فایده بود. کار از کار گذشته بود همین که گله را می‌خواست به پایین کوه هدایت کند صدای زوزه گرگ‌ها همچون ناقوس مرگ در گوش‌هایش طنین‌انداز شد. پسر جوان می‌دانست اگر بخواهد مانع گرگ‌ها بشود ممکن است جانش به خطر بیفتد وقتی صدای زوزه گرگ‌ها بلندتر به گوش رسید، متوجه شد که نباید فاصله چندانی با گله داشته باشند ترس تمام وجودش را بلعیده بود. باعجله به اطرافش نگریست. جایی برای پناه‌گرفتن نبود. ولی نه یک درخت جوان در فاصله چند ده قدمی نظرش را جلب کرد. به سمت درخت دویده از آن بالا رفت و شروع به صدازدن سگش کرد:

- خاکستری! خاکستری، زود بیا اینجا.

سگ به سمت صاحبش دوید و کنار درخت که رسید شروع به پارس‌کردن نمود.

- خاکستری گله را رها کن و همین‌جا بمان نباید با گرگ‌ها درگیر شوی. آنها تو را از پا در می‌آورند.

در همین حین صدای گوسفندان بلند شده و بر اثر رم‌کردن گوسفندان، گله به چندتکه جدا از هم تبدیل شد. با نگاهی نگران به گله مشغول دعاکردن شد. سنگ به سمت گله گوسفندان دوید چوپان سگش را صدا زد فایده‌ای نداشت.

- خاکستری نه نه.

سگ وفادار نزدیک و در مصاف با سر دسته گرگ‌ها قرار گرفته بود. گرگ آلفا بدون تعللی به سمتش هجوم برد و در یک‌چشم برهم‌زدن سگ را زمین‌گیر کرده و گلویش را میان آرواره‌اش. گرفت لحظه‌ای بعد، بدن بی‌جان سگ روی زمین افتاده بود. گرگ‌ها به میان گوسفندان هجوم بردند هر گوسفندی که به چنگشان می‌افتاد پایان زندگی‌اش رقم می‌خورد اگرچه دراین‌بین تعدادی از گوسفندان بودند که پهلو و یا دست و پاهایشان زخمی می‌شد و روی زمین شروع به سروصدا و دست‌وپازدن می‌کردند گویی حیوان‌های درنده سر جنگ با گوسفندان داشتند. طولی نکشید که مراتع سرسبز و خرم کوهستان با خون‌های جاری شده گوسفندان رنگین شدند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان