دانلود و خرید کتاب بی نشانی، نشان توست زهره یزدان‌پناه قره‌تپه

معرفی کتاب بی نشانی، نشان توست

کتاب بی نشانی، نشان توست نوشتهٔ زهره یزدان پناه قره تپه، زندگی‌نامه داستانی سردار شهید حاج درویش شریفی است که در انتشارات انجمن پیشکسوتان سپاس منتشر شده است.

 درباره کتاب بی نشانی، نشان توست

سردار شریفی متولد سال ۱۳۳۱ در شهرستان لامرد در استان فارس و از مؤسسان سپاه لامرد بود. او مدت ۵ سال به‌عنوان فرماندهٔ آنجا فعالیت می‌کرد و در همین سمت بود که در عملیات رمضان از ناحیهٔ کمر مجروح شد و به جانبازی رسید. او در سال ۱۳۶۴ به تهران آمد تا مسئولیتی را که از طرف سرلشگر محسن رضایی به عهده داشت، انجام دهد. او مدتی هم در مقام فرماندهی سپاه لامرد و هم در تهران مشغول به کار بود تا این که از فرماندهی استعفا داد و به نیروی قدس سپاه پیوست. این سردار در سال ۱۳۸۹ و در روز ۱۲ محرم‌الحرام در شهرش به شهادت رسید.

سرگذشت داستانی این شهید از روز شهادتش آغاز می‌شود؛ دوازدهم محرم سال ۱۳۸۹. راوی که دانای کل است، در لحظه‌های آخر زندگی سردار شریفی وارد ذهن او می‌شود و با او به پرواز درمی‌آید؛ به خاطراتش سفر می‌کند، به روزهای کودکی‌اش و زمانی که قول داده بود نان‌آور خانه شود و... . زبان این اثر شیرین و دلنشین است و می‌تواند به‌راحتی خواننده را با خود همراه کند تا با داستان زندگی و رشادت‌های مردی بزرگ و شریف و خودساخته آشنا شود.  

کتاب بی نشانی، نشان توست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همهٔ علاقه‌مندان به سرگذشت‌نامه‌های شهدا، به‌ویژه زندگی‌نامه‌های داستانی، مخاطبان این کتاب‌ هستند.

بخشی از کتاب بی نشانی، نشان توست

«در کویت، شاگرد مغازه چینی‌فروشی می‌شوی پیش حاج اکبر. روزها کار می‌کنی و شب‌ها هم در یکی از اتاق‌های حاج اکبر می‌مانی. مثل کارگرهای دیگر حاج اکبر که مثل تو روزها کار می‌کنند و شب‌ها در همان اتاق می‌خوابند. خودتان غذا می‌پزید و خودتان ظرف‌ها را می‌شویید. رفت و روب و آب و جارو هم با خودتان است. هوای کویت گرم است. عرق از سر و رویت سرازیر می‌شود. هر روز هم باید جعبه‌های بار مغازه را روی دوش بگیری و جا به جایشان کنی، لباست زود چرک می‌شود و بوی عرق می‌گیرد. مجبوری زود به زود عوضش کنی اما نمی‌توانی، لباس دیگری نداری که همان دستمزد اندکی را هم که می‌گیری، جمع می‌کنی که به خانه بفرستی، روزها و ماه‌ها پشت سرهم می‌گذرد و تن پوش تو فقط یک دشداشه سفید است. می‌شویی با آب خالی، حتی پودر شوینده هم برای شست وشو نداری، همان را می‌شویی و همان را هم خشک می‌کنی.آبی به تن می‌زنی و تنها دشداشه‌ات را می پوشی، با سختی روزگار می‌گذرانی، اما دلت آرام است که برای خودت مرد شده‌ای و کمک خرج خانه. گاهی نامه می‌فرستی، هر ماه یا دو ماه یکبار، از طریق کسانی که به ایران می‌روند. نامه‌ای به خانه‌تان می‌فرستی و همراهش، پول‌هایی که با سختی بسیار اندوخته‌ای. بعد از مدتی همان حاج اکبر که صاحبکارت است، برایت مدارک قانونی تهیه می‌کند که دیگر با خیال راحت به ایران رفت و آمد کنی وقتی خیالت از بابت مدارک آسوده می‌شود، خودت هم راهی ایران می‌شوی، تا با دیدارخانواده دلتنگیت برایشان را جبران کنی.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

حجم

۱۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۳ صفحه

قیمت:
۱۱,۰۰۰
تومان