دانلود و خرید کتاب طنین سکوت مهنا نوروزی
تصویر جلد کتاب طنین سکوت

کتاب طنین سکوت

نویسنده:مهنا نوروزی
انتشارات:انتشارات نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب طنین سکوت

کتاب طنین سکوت نوشتهٔ مهنا نوروزی است. انتشارات نظری این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی یک رمان در فضای ایران معاصر است.

درباره کتاب طنین سکوت

کتاب طنین سکوت رمانی است که در ۱۳ فصل نوشته شده است. این رمان از جایی آغاز می‌شود که راوی از صدای هولناک آسمان می‌گوید. راوی می‌گوید این صدا به گونه‌ای است که می‌خواهد بزرگی خود را به رخ موجودات جهان بکشد. باران می‌گیرد. راوی به درون خیالات و رؤیاهای کودکی‌اش می‌رود. او «مینو» نام دارد و یک دانش‌آموز است. خواهرش او را از خیالات بیرون می‌کشاند و قصه را آغاز می‌کند. این رمان که با زبانی ساده نوشته شده، مخاطب را با ماجراهایی که در زندگی مینو رخ می‌دهد، همراه می‌کند.

خواندن کتاب طنین سکوت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب طنین سکوت

«ای خدای من، می‌خندم. تظاهر به شادی می‌کنم. حرف می‌زنم مثل همه، مثل او. امّا خیلی وقت است که مرده‌ام، خیلی وقت است که این تن به جز تکه‌ای گوشت دیگر حال و هوای تازه‌ای دگرگونش نمی‌کند. دلم می‌خواهد روزهٔ سکوت بگیرم. گاهی می‌خواهم ببارم، ببارم به گونه‌ای که از نظرها مانند ابری که محو می‌شود، محو شوم. آری زندگیِ من بدون تو و در فکرِ تو مرا عذاب می‌دهد. هر لحظه شکستنِ غرور و سکوتِ بی‌دلیلم مثل خوره‌ای به جان و اندامم می‌افتد و نابودم می‌کند. هر لحظه از زندگی‌ام که سپری می‌شود مرا همچون شمعی که بدون پروانه است آب می‌کند. غم سوهانِ روحم شده و استخوان‌های روحم را می تراشد.

من همونم که همیشه غم و غصه‌اش بیشماره

اونی که تنها ترینه حتّی سایه هم نداره

من همونم که دیوونه‌اس بی‌دلیل اشکاش می‌ریزه!

توکجایی عشق خوبم؟ نباشی بی تاب می مونم

نباشی دلم می‌گیره، غم رو شونه‌هام می‌شینه،

اگه باشی در کنارت دل من آروم می‌گیره

دستانم بی‌مهابا به لرزش افتادند و قلم از دستانم سر خورد و بر دفترم افتاد. اشک‌های لعنتی امانم را بریده بود. همچون سیلی عظیم گونه‌هایم را خیس می‌کردند. چرا خدای من، چرا؟ چرا مرز بین خوش‌بینی و بدی‌های زندگیمان انقدر تعریف نشده است. چرا؟ خدایا تقصیر ما آدم‌ها را نمی‌شود به حساب تقدیرمان گذاشت چرا هر مشکلی را که برای خود به وجود می‌آوریم به حساب تقدیر و سرنوشتمان می‌گذاریم؟ خدایا، وضع حال من تقصیر حماقت و سادگی خودم است. آری در آن شک ندارم. کجاست دختر پرغرور و عاقلی که عشق را مایهٔ بدبختی آدم‌ها تلقی می‌کرد؟ کجاست دختری که عشق را به مضحکه می‌گرفت. کجاست؟ من مرده‌ام، تمام شده‌ام، دیگر آن دختر عاقل و منطقی که بوده‌ام نیستم. کنترل عقل و وجودم را به دست پرقدرت قلب و احساس سپرده‌ام. دلم می‌خواهد... دلم خیلی چیزها می‌خواهد، دلم می‌خواهد مثل یک چترباز خودم را از گیره‌هایی که مرا به گذشته متصّل می کند رها کنم. امّا چگونه؟ دلم می‌خواهد قلبم را از این عشق فراموش‌نشدنی خانه تکانی کنم. امّا چگونه؟ دلم می‌خواهد وجودم را از این عشق بی‌فرجام رها کنم. امّا، چگونه؟

بی‌تابم بی‌تاب‌تر از همیشه، غمگینم همچون کودکی که عروسک محبوب همیشگی‌اش را از دست داده باشد. سردردهای بی‌دلیل، قلب شکسته، تنی بی‌جان، روح شکست خورده و پریشان، عذاب‌های تحمّل‌نشدنی همه و همه قلبم را تکه تکه کرده، می‌خواهم خودم را به خوابی عظیم و بیدار نشدنی بزنم. می‌خواهم بروم امّا بی‌مقصد... به ناکجاآباد، به سرزمینی که در آن دوری از فردی که زندگی بدون آن برایت اهمیّتی ندارد وجود نداشته باشد. می‌خواهم خودم را محک بزنم با رفتنم... می‌خواهم بروم به مکانی دور به آبادی بی‌نام... در جایی که در سرتاسر آن آسمانِ آبی باشد و قلب تنهای من... آری قلب تنهای من دیگر طاقت این همه دوری را ندارد، باید بروم، باید بروم و طلسمِ این عشقِ یک طرفه را بشکنم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۹۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۹۶٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۲۳,۰۰۰
تومان