دانلود و خرید کتاب ندای عشق کوثر فروغی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب ندای عشق اثر کوثر فروغی

کتاب ندای عشق

نویسنده:کوثر فروغی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ندای عشق

کتاب ندای عشق نوشتهٔ کوثر فروغی است. انتشارات کنکاش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یک رمان ایرانی معاصر با حال‌وهوایی آرام و غم‌آلود است.

درباره کتاب ندای عشق

رمان ندای عشق در ۵ بخش نوشته شده است. عنوان این بخش‌ها به‌ترتیب عبارتند از: «تنهایی دختر»، «ازدواج دختر»، «تصادف پسر»، «سفر به کربلا» و «فوت مادرش». این رمان ایرانی از جایی آغاز می‌شود که راوی از صدای هق‌هق گریه‌های آسمان می‌گوید؛ صدایی که رنگ تنهایی، بوی فراق و درد دوری داشته است؛ راوی سپس از دختربچه‌ای به نام «سوگند» می‌گوید. سوگند در آن زمان ۷ سال داشت و در خیابان تنها مانده بود. او رهاشده‌ای بود که باید روزگار بی‌رحم را بدون والدینش سپری می‌کرد.

در پایان رمان ندای عشق، سوگند زندگی جدیدی با مادرش شروع می‌کند. او روزبه‌روز با مادر خود صمیمی‌تر می‌شود و خاطرات جدیدی می‌سازد؛ تا اینکه روزی مثل هر روز راوی از خواب بیدار شد که به سر کار برود و اینجا بود که اتفاقی تازه رخ داد. راوی این رمان کیست و چه نسبتی با قهرمان آن (سوگند) دارد؟

خواندن کتاب ندای عشق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب ندای عشق

«داستان جدید روزگار ازاین‌قرار بود: روزی رسید که من تصادف وحشتناکی کردم، شاهدان آن ماجرا می‌گفتند که تمام مردم از شدت ترس در خیابان جیغ می‌زدند و بعد از تصادف حدود بیست روز در کما بودم. در چند روز اول نگذاشتند آب در دل سوگند تکان بخورد.

همه‌چیز را از او مخفی کردند ولی ماه هیچ‌وقت قرار نبود تا آخر پشت ابر باقی بماند.

نامادری‌اش گفته بود: نباید اجازه دهیم سوگند بویی از این ماجرا ببرد وگرنه ممکن است بلایی سر بچه‌اش بیاید.

مادرم به سوگند گفته بود سهیل یک کار فوری برایش پیش‌آمده و مجبور شده ناگهانی از کشور خارج شود به همین دلیل وقت نکرده به تو خبر دهد ولی به‌محض این‌که به مقصد خود برسد به تو خبر می‌دهد پس نگران نباش.

خیلی خوب ماجرا را از سوگند مخفی کردند ولی طولی نکشید که او همهٔ ماجرا را فهمید.

روز دهمی که در کما بودم، پزشک‌ها به یکی از عموهای من گفته بودند ما هرکاری که در توان ما بود انجام دادیم. وصل کردن این‌همه دستگاه به پسرتان فایده ندارد.

درست است که او ضربه‌مغزی شده ولی قلب او هرلحظه ممکن است بایستد چون سطح هوشیاری پایینی دارد و احتمال برگشت به زندگی برایش کم است.

تازه اگر هم به هوش بیاید امکان نابینایی و حتی فلجی کامل بدن برای او وجود دارد، پس تا دیر نشده است اهدای عضو را انجام دهید. این‌طور حداقل زندگی چند تن را می‌توانید نجات دهید.

پزشکان از من قطع امید کرده بودند و باور نداشتند که من بتوانم دوباره به هوش بیام.

آن‌ها معتقد بودند من فقط به معجزه نیاز دارم و تنها کسی که می‌تواند به من کمک کند، خدا بود و بس.

عموی من همان روزی که این خبر را شنید سریع به خانهٔ نامادری سوگند زنگ زد و در همان لحظه سارا گوشی تلفن را برداشت.

او اصلاً امان حرف زدن را به سوگند نداد و با گریه و زاری در پشت تلفن گفت: حالا چی کار کنیم؟ بچهٔ سوگند یتیم نشه؟ پزشک‌ها می‌خواهند تمام دستگاه‌ها را از سهیل قطع کنند.

در آخر گفت: فقط دعا کنید. تورو خدا خودتون را سریع به بیمارستان برسانید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

حجم

۴۳٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۱۸ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰
۵۰%
تومان