کتاب هنر کار کردن
معرفی کتاب هنر کار کردن
خلاصهکتاب هنر کار کردن نوشتهٔ جف گوینز و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار آن را منتشر کرده است. این کتاب به یافتن صدای راستین درون شما از میان افکار آشفته یاری میرساند.
درباره خلاصهکتاب هنر کار کردن
چگونه به ندای درونتان گوش دهید و رسالت واقعی زندگیتان را بیابید؟
داستان این خلاصهکتاب با مقدمهٔ کوتاهی از سرگذشت پزشکی به نام «اریک میلر» شروع میشود؛ با این تفاوت که چکیدهٔ این داستان آموزنده، حول پسر ۵سالهاش «گِرِگ» میگردد، نه خود او! این داستان کوتاه، شرح امید دوبارهٔ یک پسربچه کوچک در پسِ درد و ناکامی است.
پسر اریک در ۵سالگی دچار تومور مغزی میشود و بعد از جراحی، بخشی از بینایی خود را از دست داده و وضعیت جسمانیاش دچار اختلال میشود. پزشکان در کمال صراحت به اریک گفتند که شانس زندهماندن گِرگ کوچک تنها ۵ سال است؛ شاید هم کمتر! شنیدن این خبر برای هر پدر و مادری دردناک است و امید را از زندگیشان محو میکند. اریک هم با دیدن پسر بیمارش تمام امید خود را از دست داده بود، اما با خود فکر کرد که حداقل در لحظات باقیمانده، از حضور پسرش لذت ببرد و قدر ثانیه به ثانیه بودن در کنارش را بداند. این تنها کاری بود که در آن شرایط به ذهن او و همسرش میرسید. آنها میخواستند زمان باقیماندهای را که هستی در اختیار پسرشان قرار داده بود، جرعه جرعه زندگی کنند و تسلیم نشوند؛ هرچند کار دشواری بود.
این شرایط سخت ممکن است برای هر کدام از ما اتفاق بیفتد و نمیتوان آن را تحت کنترل داشت. باوجوداین، اگر در این چالشها بتوانیم دیدگاه خود را گسترش دهیم و نگاهی به دردهای سایر افراد بیندازیم، قطعاً پرتوِ کوچکی از امید میتواند سیاهی ذهنمان را اندکی روشن کند. این امید کوچک در زندگی اریک و همسرش، با داستان زندگی یک دوچرخهسوارِ دوچرخههای دونفره به نام «مت کینگ» شکل گرفت.
مت کینگ بر اثر حادثهای نابینا شده بود، اما همچنان به ورزش مورد علاقهاش ادامه میداد. این موضوع تلنگری برای اریک بود؛ به همین منظور او دوچرخهای برای گِرگ تهیه کرد و برای اولین بار او را روی یک دوچرخه دونفره نشاند. این اتفاق، آغاز تپش دوبارهٔ زندگی در خانوادهٔ سهنفرهشان بود. بعد از مدتی، اریک تا اندازهای بینایی خود را به دستآورد و توانست بهتنهایی از پسِ دوچرخه راندن بربیاید. پیشرفت گِرگ قابل توجه بود و ارادهاش برای مقابله با بیماری، با یک دوچرخهٔ دونفرهای که پدرش برایش خریده بود، قوّت بیشتری گرفت. ۵ سال از این اتفاق گذشت؛ ضربان قلب گِرگ همچنان مشتاقانه میزد و سرطان نتوانست آن پسر کوچک را از پای دربیاورد. اکنون بعد از گذشت ۱۴ سال، گِرگ قادر به انجام کارهایی است که پزشکان از مشاهدهٔ آن شگفتزده میشوند. اگر نامش را معجزه نمیگذارید، پس برای این اتفاق بزرگ چه نامی برازنده است؟
چه نابینا و سوار بر یک دوچرخهٔ دونفره باشیم و چه سالم و بینا سوار بر اتومبیلی گرانقیمت، ناگزیر محکوم به شناخت رسالت واقعیمان هستیم. این حکمی است که نهتنها باعث آزارمان نخواهد شد، بلکه راه را برای تکامل بیشتر به روی ما باز خواهد کرد.
با این مقدمه، وقت آن رسیده که صادقانه به این پرسش پاسخ دهید: وقتی صبح از خواب بیدار میشوید و قصد رفتن به محل کارتان را دارید، آیا اجبار باعث بیدارشدن شما میشود یا اینکه با کمال میل و اشتیاق، خود را برای روز جدید آماده میکنید؟ اگر کمی با خودتان صادق باشید، خواهید گفت که چندان علاقهای به شغل فعلیتان ندارید و فقط برای تأمین مایحتاج زندگیتان به فعالیت میپردازید. متأسفانه این شرایطی است که اغلب ما در زندگی دچار آن شدهایم و گاه باعث بیمیلی و بیانگیزگی ما میشود.
اما جای هیچگونه نگرانی نیست؛ چراکه راهحلی برای پایاندادن به این مشکل رایج و فراگیر وجود دارد!
این راهحل، پیداکردن ندای درونیتان است که از شما میخواهد تحت هر شرایطی، معنا را وارد زندگی خود کنید؛ حتی اگر شاغل در کاری باشید که علاقهای به آن ندارید!
پیداکردن انگیزه و معنایی که هر روز از شوق آن از خواب برخیزیم و کارهایمان را سر و سامان بخشیم، کار سختی نیست. اگر بتوانیم معنایی را در خلال فعالیتهای روزانهمان بیابیم، آنگاه با شنیدن اولین صدای زنگ ساعت از خواب بیدار میشویم؛ اگرچه رسالت ما فراتر از پیداکردن شغلی است که به آن اشتیاق داریم. هر کدام از ما در مسیر زندگیمان سفری در پیش داریم که شخصی و منحصر به فرد است. وقتی معنای واقعی زندگیتان را بیابید، متوجه میشوید که چقدر برای ایجاد تغییر در دنیای پیرامون خود مصمم هستید.
با مطالعهٔ این خلاصهکتاب میآموزید که چگونه ندای درونیتان را بشناسید و پاسخی مناسب به آن بدهید. بدون تردید یافتن معنا در زندگی میتواند هر زخمی را هرچند عمیق و دردآور، درمان کند و بخش جدیدی را وارد زندگیتان کند که با کمک آن بتوانید مسیر رشدتان را راحتتر طی کنید.
خواندن خلاصهکتاب هنر کار کردن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند به ندای قلب خود گوش دهند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از خلاصهکتاب هنر کار کردن
«میخواهم داستان زنی به نام «جودی» را روایت کنم که همسرش به سرطانی بدخیم مبتلا شده بود. با اینکه پزشکان از ادامهٔ حیات همسر جودی قطع امید کرده بودند، اما همسر او با بیتوجهی و آگاه نشدن از روند بیماریاش قصد داشت خود را نجات دهد. جودی به این فکر افتاد که شاید در اینگونه مواقع، نوشتن نامه و بیان کردن احساسات از سمت بیمار به خانواده بتواند راهگشا باشد. او به این فکر کرد که اگر فرد بیمار نتواند از پس بیماریاش بر بیاید، لااقل این آخرین دستنوشتهها میتواند باعث آرامش بازماندگان شود.
جودی کارگاهی تشکیل داد و در آن از کسانی که چنین تجربهای داشتد خواست تا احساسات خود را به صورت نامه بنویسند. مجموعهٔ این نامهها به صورت کتابی درآمد و جودی نیز در کارگاههایی که به همین منظور برپا کرده بود، توانست معنای زندگی را بیابد.
همسر جودی در طول مدت بیماریاش هرگز زیر بار نوشتن نامه نرفت و باور داشت که جودی سرطان او را بیش از حد جدی گرفته است. بعد از مدتی کوتاه همسر جودی فوت شد، بدون اینکه از خود نامهای بر جای بگذارد. دختر جودی هم از اینکه پدرش چنین نامهای در طول حیاتش ننوشته بود، بسیار دلخور بود و همین موضوع جودی را از ادامه کارش بازداشت. او کارگاه را تعطیل کرد و ترجیح داد که در سوگ همسرش بنشیند. بعد از مدتی، مردی از جودی خواست تا یکی از آن کتابها را برای کمک به فردی بیمار در اختیارش بگذارد. جودی این کار را انجام داد و بعد از یک ماه نامهای با مضمون قدردانی دریافت کرد. زنی که به بیماری سرطان مبتلا بود، با خواندن آن کتاب، نامهها و نوشتن نامهای احساسی برای فرزندانش توانسته بود آخرین لحظات عمرش را با آرامش پشت سر بگذارد.
جودی متوجه شد که نامه ننوشتن همسرش یک شکست نبود؛ بلکه فرصتی بود تا او بیش از هر چیز دیگر، رسالتش را به انجام برساند. جودی معنای زندگیاش را با مرگ همسرش یافته بود؛ پس مجدداً کارگاههای خود را برپا کرد و قویتر از گذشته به کارش ادامه داد.
با این وجود، شکست واقعی همان جواب منفیِ شما به انجام رسالتی است که معنا را وارد زندگیتان میکند! رسالت شما هر چقدر سخت باشد، باید به دنبالش بروید و دست از تلاش و ممارست برندارید؛ اما قبل از اینکه رسالت خود را به انجام برسانیم، باید به این موضوع باور داشته باشیم که هر یک از ما برای انجام مأموریتی بزرگ پا به عرصه گیتی گذاشتهایم.
تا وقتی معنای زندگی را نیابیم، سرگردان هستیم و از هیچ کاری لذت نخواهیم برد. ترسها باعث میشوند که خودتان را به انجام کارهای سطحی و تکراری محدود کنید. بنابراین تنها ترس واقعیِ شما باید ترسیدن از شکست در برابر انجام رسالتتان باشد!»
حجم
۱۹٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه
حجم
۱۹٫۵ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۵ صفحه