دانلود و خرید کتاب جرعه ای عشق حدیث فضلی
تصویر جلد کتاب جرعه ای عشق

کتاب جرعه ای عشق

نویسنده:حدیث فضلی
ویراستار:آرش رجبی زاده
انتشارات:نشر بید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جرعه ای عشق

کتاب جرعه ای عشق نوشتهٔ حدیث فضلی است. نشر بید این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر مجموعه‌ای از شعرهای سپید و قطعات ادبی این شاعر معاصر ایرانی را در بر گرفته است.

درباره کتاب جرعه ای عشق

مضمون شعرهای کتاب جرعه ای عشق که به‌صورت قطعات ادبی و شعر سپید سروده شده است، حال‌وهوایی عاشقانه و گاه اجتماعی دارند.

شعر سپید یا شعر شاملویی گونه‌ای از شعر نو فارسی است که در دههٔ ۱۳۳۰ شمسی و با مجموعهٔ «هوای تازه» سرودهٔ احمد شاملو ظهور پیدا کرد و شاید بتوان آن را با «شعر آزاد» در ادبیات کشورهای غربی مقایسه کرد. تفاوت عمدهٔ این آثار با نمونه‌های قبلی «شعر نو» در فرم شعر بود. در این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده، اما آهنگ و موسیقی نمود دارد. در دسته‌بندی شعر نو فارسی، گاهی به هر شعر که در قالب شعر نیمایی نگنجد «شعر سپید» می‌گویند.

برخی از صاحب‌نظران مانند «محمد مستقیمی» شعر سپید را پالاییده‌ترین نوع شعر فارسی می‌دانند که خود را از موسیقی و همهٔ چیزهای دیگر آزاد کرده است. او در کتاب «آیینه‌پردازان» خود با این تعریف از شعر که کلامی مخیل است، یکی از دلایل خوانده‌شدن شعر سپید را معنی و خوانش سپیدی‌هایی می‌داند که در تقطیع‌های شعر سپید در فضای خیال خواننده بازآفرینی می‌شود و یا خواننده آن‌ها را در فضای خیال خود پر می‌کند. به نظر او در شعر سپید به‌دنبال موسیقی نباشید؛ چون شعر سپید به‌معنای شعر بی‌قیدوبند است. این شعر از قیود موسیقی که هنر دیگری است خود را رها کرده و صفت سپیدی‌اش به همین معناست. پس نه موسیقی دارد نه نیازی به موسیقی دارد.

خواندن کتاب جرعه ای عشق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب جرعه ای عشق

«گاهی بی‌هوا مرا در آغوش بگیر؛ نگذار نفس سرد غم راه عشق را ببندد.

گاهی برایم معجزه باش؛ باران باش و ببار...

بگذار از سقف خاطراتم نام تو چکه کند بر سیاهی روزگار.

قلب رسوب گرفته‌ام را آرامش‌شو

و صدایت را در رگ‌هایم جاری کن.

بگذار صبح‌های ناامید روزهایم با وجود تو عشق بزاید و زندگی کفش تازه‌ای از امید پا کند.

بی‌خبر مرا فریاد بزن و گاهی بی‌هوا، هوایم را داشته باش...»

***

«زنی از جنس زمستان که دست‌هایم عطر شکوفه‌های انار دارد.

بوی ناب مهربانی می‌دهم و در عین ناامیدی، امید می‌بخشم.

بوم نقاشی دلم رنگی است. با خاطره‌های تلخ و شیرین قد کشیدم و از روزگار تازیانه‌های فراوانی خورده‌ام.

صفحه‌ای کتاب تمام خستگی‌ام را می‌رباید و تجربه‌ای شیرین در من جوانه می‌زند.

من دفتر و قلم سه یار صمیمی که در تب‌وتاب این دنیا نسخه درمانگر دل‌های خسته هستیم.

واژه‌ها را به هم وصله می‌زنیم تا بر بی‌مهری دنیا تسکینی باشیم.

در کوچه‌باغ خیال قدم می‌زنیم؛ در کهکشان شیری منظومه عشق می‌سراییم تا به قله آرزو برسیم.

به آنجا که بذر محبت به کاریم و گندمزار مهربانی درو کنیم.»

***

«تار مویم بیرون بود،

بی‌حیایم خواندند.

چادری سر کردم؛

گفتند عقب مانده است.

امان از زبان این مردم،

چون نیش مار سمی است.

زخم می‌زند قلبم را،

تیر می‌کشد تا مغز استخوان...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

حجم

۴۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۵ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان