
کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی
معرفی کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی
کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی نوشتهٔ متیو مک کی و جفری وود و جفری برنتلی و ترجمهٔ حسن حمیدپور و حمید جمعهپور و زهرا اندوز است و انتشارات ارجمند آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی
کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای افرادی که قصد کنترل هیجانهای آشفتهساز را دارند، بسیار مؤثر و اثربخش است. شیوههای درست کنارآمدن با هیجانهای آشفتهساز میتوانند در راه سلامت زیستی، راهگشا باشند. نه ذهن هیجانی و نه ذهن منطقی، هیچ کدام به تنهایی نمیتوانند راهنمای خوبی برای سالم زیستی باشند. زندگی بهتر است بر مدار ذهن خردمند بچرخد. این کتاب، به ما یاد خوهد داد که چگونه به ذهن خردمند پر و بال دهیم و آن را تقویت کنیم. هدف کتاب حاضر، آموزش مهارتهای تحمل آشفتگی، توجهآگاهی، نظمبخشی و ارتباط موثر است.
ترجمهٔ این کتاب را دکتر حسن حمیدپور، حمید جمعهپور و دکتر زهرا اندوز انجام دادهاند.
خواندن کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای همهٔ روانشناسان مناسب و خواندنی است. افرادی که قصد کنترل هیجانهای آشفتهساز خود را دارند نیز مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی
«همه ما گاهی اوقات در زندگیمان مجبور شدهایم با درد و آشفتگی کنار بیاییم. چه این درد جسمانی باشد مثل شکستن آرنج دست یا آسیبدیدگی پا و چه این درد هیجانی باشد مثل ناراحتی یا خشم. در هر دو مورد، درد، اغلب اجتنابناپذیر و پیشبینیناپذیر است. شما نمیتوانید همیشه پیشبینی کنید که چه موقع آرنج دستتان میشکند یا چه موقع ناراحت میشوید. اغلب، بهترین راه برای شما این است که از مهارتهای مقابلهای استفاده کنید به این امید که این مهارتها بتوانند گره از کار شما بگشایند.
امّا برخی از افراد دچار دردهای جسمانی و هیجانی بیشتری میشوند و فراوانی این دردها نیز بیشتر است. این افراد خیلی زود ناکام میشوند و در جز و مدّ کشنده هیجانها گرفتار میشوند. اغلب این افراد تصور کنند که احساسهای آنها پایانناپذیر است و برای مقابله با این دردهای توانفرسا، هیچ کاری از دستشان بر نمیآید. در این کتاب به چنین مشکلی، هیجانهای آشفتهساز گفته میشود (به یاد داشته باشید که درد جسمانی و هیجانی اغلب با یکدیگر رخ میدهند).
افرادی که با هیجانهای آشفتهساز مشکل دارند، اغلب برای کنار آمدن با درد خود، دست به واکنشهای بیاثر و ناسالم میزنند، زیرا کار دیگری بلد نیستند. کار آنها از این جهت قابل درک است. وقتی فردی دچار درد هیجانی میشود، پای تفکر منطقی و چارهاندیشی عاقلانه میلنگد. بدون شک افرادی که درگیر هیجانهای آشفتهساز میشوند، راهبردهای مقابلهای زیادی به کار میبرند، امّا مشکل چنین راهبردهایی این است اوضاع را بدتر از قبل میسازند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه