کتاب صد ثانیه بدون پزشک
معرفی کتاب صد ثانیه بدون پزشک
کتاب صد ثانیه بدون پزشک نوشتۀ رسول مختاری است. انتشارات کنکاش این کتاب را روانۀ بازار کرده است. کتاب، دربارۀ ارتباط پیچیدۀ ذهن و جسم انسان است.
درباره کتاب صد ثانیه بدون پزشک
در کتاب صد ثانیه بدون پزشک بخش کوچکی از شگفتیهای هستی که همیشه در طبیعت وجود داشته و منتظر کشف ما بوده به نمایش گذاشته شده است. این کتاب در مورد ارتباط پیچیدۀ ذهن و جسم به خوانندگان خود توضیحاتی میدهد.
رسول مختاری در این کتاب میگوید که در صورتی که این ارتباط شناخته شود، با کنترل ذهن و ایجاد آرامش میتوان از بروز بسیاری از بیماریها پیشگیری نمود. در این میان نقش پزشکان و کادر درمانی، نقشی اساسی و چشمگیر است. ارتباط صحیح آنها با بیماران و کنترل و اصلاح زبان و زبان بدن میتواند منجر به تسریع روند درمان شود و یا همچنان که خواهید دید گاهی منجر به مرگ بیمار گردد.
خواندن کتاب صد ثانیه بدون پزشک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزۀ روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صد ثانیه بدون پزشک
بدون شک از ابتدای خلقت انسان، در هر کجای این کرهٔ خاکی که آغاز شده باشد انسان متفکر به اطراف خود چشم دوخته است و به فکر بقاء و حیات خود بوده است.
چگونه ابزار شکار بسازد و چگونه شکار کند، چگونه شکار خود را حفظ و نگهداری کند چگونه در برابر حوادث از خود محافظت کند و این ساده ترین موضوعی است که می توانیم به آن بیندیشیم در غیر این صورت بقاء انسان مختل می شد و حیات انسان نخستین از بین می رفت پس، از همان ابتدا بشر دارای هوش و اندیشه و ذهن برتر بوده است و به مرور زمان آن را توانمند ساخته است و پس از همهٔ این کارهای روزانه شب هنگام، که زودتر از امروزه فرا می رسید و تاریکی محیط را فرا می گرفت به آسمان زیبای بالای سر خود می نگریست. آسمانی که بسیار زیباتر و مبهوت کننده تر از آسمان امروزی بود زیرا آلودگی های تمدن آن را تیره و تار نکرده بود و سوالاتش آغاز می شد: این ذرات فراوان و درخشان چیست؟ اینها چرا منظم هستند، چرا نظم آنها بهم نمیخورد، اینها را چه کسی ساخته است؟ سازندهٔ آن کجاست؟ از کجا آمده اند؟ چرا همیشه هستند؟ این نظم از کجاست؟ و همان سوالاتی را که نیوتن میکرد و سپس پاسخ هایی به خود میداد و از نظم خورشید زمین و آسمان در حیرت می شد و می گفت: «اگر اندکی فاصلهٔ زمین و خورشید به هم بخورد همه چیز از بین می رود و در حقیقت ما بر روی لبه تیز تنظیمات منظومه شمسی هستیم.» انسان های گذشته نیز همین سوالات را در سطح دانش و بینش خود می پرسیدند. پس از این سوالات او هم مثل ما به خودش میاندیشید و سوال میکرد من چه هستم؟ چرا آنچه را دیروز دیدهام، امروز به یاد می آورم این چیزها کجا ذخیره می شود، چرا به یاد می آورم، چه کسی به یادم میآورد، چرا در فکر فرو می روم جایگاه فکر و اندیشه کجاست؟ من از کجا آمدهام و چیستم و کیستم و چرا آمده ام، چه باید بکنم، هدف از آمدنم چه بوده است، و هزاران سوال از آسمان و زمین و وجود خود در ذهنش به گردش در می آمد و می بینید که از ابتدای خلقت، فکر و ذهن انسان چه فعالیت خطیری را به عهده داشته است و چگونه به بررسی خود و حیات پیرامون خود پرداخته است و بدون شک از همان زمان ها تاکنون ذهن و جهان هستی دو موضوعی بوده اند که انسان را درگیر خود کرده است و به همین دلیل بود که جوزف کنراد گفت: «ذهن آدمی قادر به هر کاری است چون همه چیز درونش هست تمامی گذشته و نیز تمامی آینده.»
حجم
۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۹۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه