کتاب شهدای شهر رودبار قصران

کتاب شهدای شهر رودبار قصران نوشته امیر قاسمی فاخر است. این کتاب به زندگی شهدای شهر رودبار می‌پردازد.

درباره کتاب شهدای شهر رودبار قصران

این کتاب خاطرات شهید امیر محمد صالحی، شهید داوود صالحی، شهید سرابادانی، شهید عبدالرضا قربانعلی، شهیدروح الله (عبدالله) محمد صالحی، شهید علیرضا کربلایی علیخانی، شهید حمیدرضا ایوب میگونی و شهید رضا ساوه دربندسری است.

این کتاب روایت کوتاهی از زندگی این شهدای والامقام است که به خوانندگان کمک می‌کند درک بهتری از شهدا و زندگی آنان داشته باشند. این کتاب می‌تواند چراغ راه نسل جوان باشد و کمک کند بتوانند مسیرشان را آن‌طور که می‌خواهند پیدا کنند. 

خواندن کتاب شهدای شهر رودبار قصران را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به زندگی شهدا پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب شهدای شهر رودبار قصران

پانزدهم دی ۴۶ در خانواده ای متوسط و مذهبی چشم به جهان گشود. که با ولادتش موجی از شادی و خوشحالی خانواده را فراگرفت. نامش را امیر نهادند تا در تمام عمر با صدازدنش نام و یاد امیر مومنان علی (ع) در فضای خانه طنین‌انداز شود. پدر امیر کارگری ازگروه صنعتی بهشهر و از شخصیتی ساده، لکن مذهبی ودرعین حال اجتماعی و مردمی برخوردار بود. خصلت‌های زیبا و بی‌آلایش او همگان را به تحسین وا می‌داشت. وی در آموزش صحیح فرزندان همت می‌گماشت و تلاش وافرخود را در فرستادن آنان به کلاسهای آموزش قرآن و هیئت های مذهبی بکارمی گرفت.

این پدر متعهد، فداکار و دوست داشتنی خیلی زود دعوت حق را لبیک و به دیارباقی شتافت. امیر باآنکه درسنین طفولیت پدرش را ازدست داده بود، لکن مادرامیرباتعالیمازمکتب اهل بیت، به ویژه شیرزن کربلا، حضرت زینب کبری سلام الله علیه خلاء وجود پدر را پر و این شهید سرافراز را در دامن پر مهرخود به گونه‌ای پرورید، که لیاقت قربانی شدن در راه مکتب اهل بیت عصمت (ع) پیدا نماید.

بدنبال محروم شدن خانواده امیرازپدر، به ناگزیر جهت ادامه زندگی باشرایط جدید، خانواده ازتهران (منطقه نارمک محله دردشت) به زادگاهش یعنی روستای دربندسر شهرستان شمیرانات مهاجرت نمود.

درمحیط جدید تلاشهای نیمه تمام پدرفقید، برای تربیت صحیح فرزندان، باجدیتیت وصف ناپذیرازسوی مادردنبال شد. دوران نوجوانی، جنب و جوش و شکل گیری شخصیت امیربا سالهای انقلاب مقارن گشت و بواسطه اهتمام مادردرتربیت نسل انقلابی، این تلاشها خیلی زود به ثمر رسید و امیر همچون خیل جوانان دیگر به جمع عاشقان روح الله "ره" که پیام انقلابش عالم گیر شده بود، پیوست. روزهایی به یادماندنی که شوروشوق انقلابی همه جای کشور را فرا گرفته بود. امیر نیزباانقلابیون برای رساندن پیام انقلاب به گوش جهانیان فعالیت خودرا با توزیع تصاویر حضرت امام (ره) و معرفی رهبری انقلاب آغازکرد. حضور امیر، برادران و خواهرش در روزهای آخر پیروزی انقلاب منجر به پیدایش خاطراتی تلخ وشیرین گردید. خاطراتی که ریشه در ایثار، مجاهدت وازخودگذشتگی داشت وازآن جمله می‌توان به شکسته شدن پای این شهیدسرافرازاشاره کرد.

امیر همواره در گروه‌های فرهنگی و سرود مدرسه نقشی مؤثر ایفامی نمود و درفعالیت های مذهبی پیشقدم بود. با پیروزی انقلاب و تشکیل نیروی مقاومت بسیج مستضعفین به فرمان امام "ره" وی به عضویت این نیرو درآمد و دیری نپائید که به عنوان عضو فعال پایگاه بسیج علی ابن ابی طالب (ع) دربندسر شناخته شد.

تلاش‌ها، فعالیت ها و جنب و جوشهای مداوم وی همسالان را به حیرت وامیداشت که گاها با شیطتنت های نوجوانی همراه بود. روزهایی فراموش نشدنی را بااین همه تلاش‌ها رقم زد و الگویی برای دیگران گردید