دانلود و خرید کتاب نورال فرانک بوستانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نورال اثر فرانک بوستانی

کتاب نورال

انتشارات:نشر داستان
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب نورال

کتاب نورال اولین اثر نویسنده جوان، فرانک بوستانی است. این کتاب رمانی جذاب است که شما را با سرنوشت یک دختر جوان آشنا می‌کند. 

درباره کتاب نورال

رمان نورال روایت دختری ست که سفر، سرنوشت او را تغییر می‌دهد. سفر به عنوان عنصر مهمی روایت این رمان را دو سویه پیش می‌رد. شخصیت اصلی رمان هم در جهان درون و ذهن خود و هم در جهان بیرونی با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود که منجر به تغییر او و تعیین مسیر سرنوشتش می‌شود.

سفر به خارج از ایران و شهر رویایی‌اش لندن با دوست صمیمی‌اش و تجربه شناختی تازه از آدم‌ها و تقابل فرهنگ‌ها سفر بیرونی او است که تلنگری است برای سفری درونی. همچنین ایران‌گردی‌اش و همراهی با دوستان تازه اش در ایران، نماد نوعی سفر درونی است که در نهایت منجر به تکامل شناختی او می‌شود. و در این سفرها است که عشق در وجودش شروع می‌شود. 

خواندن کتاب نورال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نورال

ساعت ۹ شب پرواز داشتیم. چمدان آماده گوشه اتاقم ایستاده و منتظر بود. ساعت ۴ بود و گرچه نمازم دیر شده بود اما سجاده ام را پهن کردم. هنوز وقت داشتم برای خواندنش، نماز تپش‌های قلبم بود و حالا که دیر به سراغش رفته بودم احساس می‌کردم ضربانم کندتر می‌زد. گویا اصلاً نمی‌زد. بعد از آنکه نمازم را تمام کردم گویا رگ‌های قلب کوچکم رنگ و جلایی تازه یافته بودند. به من بشارت می‌دادند که ای انسان! ما بیدار شده ایم، سرحال آمده ایم و تو می‌توانی با قلبی لبریز از مهر معبودت زندگی ات را ادامه بدهی.

سجاده پهن بود و من همچنان روی آن جلوس داشتم. آن لحظه مانند تمام لحظه‌های تکراری بعد از نماز که قشنگ‌ترین لحظه خستگی ناپذیر بود، شروع کردم به صحبت کردن با معبودم. او را آغوش کشیدم و قربان صدقه اش رفتم، بوسیدمش و ناز و نوازشش کردم. بار دیگر به او یادآور شدم که بی عشق و یاری او هیچ و پوچم در این گودال دنیا نما.

مانند اشک بهار می‌گریستم و زجه می‌زدم. از او آرامش و نزدیکی هرچه بیشتر طلب می‌کردم. دلم برایش تنگ می‌شد. می‌دانستم گرچه همیشه و هر لحظه و هرثانیه به یادش بودم، ولی با رفتنم به سفر دلتنگ و درگیر لحظاتی می‌شوم که اینچنین با آرامش خاطر سجاده ای پهن می‌کردم و نماز می‌خواندم. وگرنه جویا شدنش در روح و روان کاری بود هر روزه، اما چه می‌شد کرد. من خودم را می‌شناختم، می‌دانستم هرچند در جای غربت این امر را به جا می آوردم اما رنگ و بویش در اتاقم طوری دیگر است. قرآن کوچک طوسی رنگی را که کنار سجاده ام گذاشته بودم برداشتم و با بوسه ای دلنشین آن را داخل کوله ام قرار دادم. قرآن برایم حکم نقشه داشت، نقشه عظیم راه زندگانی؛ راهی طویل که ذره ذره با رهنمایی‌هایش بهم نشان می‌داد. مسیر پیشین گرچه می‌توانست صحیح‌تر باشد اما دیگر می‌بایست از آن می‌گذشتم و از راه بهتر و دلنشین‌تری که به سویم باز شده بود عبور می‌کردم. قرآن چنین بود برایم. با هرتکه خواندنش نکته‌های زیبای هستی را می‌فهمیدم و در عین فهم این را هم می‌فهمیدم که هیچ نفهمیدم و تشنه و هلاک فهم بیشتری می‌شدم.

اشک‌هایم پایان گرفته بود ولی خیسی مژه‌هایم هنوز گرم و زنده بود. اگر دستان نرم مادرم را روی سرم حس نمی‌کردم احتمال این بود که روی آن مخمل نرم و برجسته خوابم می‌برد. سرم را بلند کردم و روی پاهایش گذاشتم با انگشتان ظریفش گونه‌هایم را نوازش کرد و گفت: «دخترکم! یکی یک دونه مادر! کاش می‌دانستی دل نگرانت هستم. کاش می‌توانستم آرزو کنم همان فریال پنج ساله ای شوی که اجازه تمام اموراتش به دست خودم بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۱۱۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان